جمعه، آذر ۱۷، ۱۴۰۲
مطابقت اساس شجره نامهٔ اولاد آدم با پادشاهان کیانی اوستا (مادها)
Matching the basis of the genealogy of Adam's descendants with the Kayani kings in Avesta (Medes kings)
بررسی اسامی باب چهارم و پنحم سِفر پیدایش نشان می دهد که در اساس شجره نامهٔ اولاد آدم پادشاه کیانی اوستا (پادشاهان ماد) قرار گرفته اند:
نامهای هابیل و قابیل (قائن) از یک سنت نامگذاری بابلی گرفته شده است چون وقتی که پسر نوزاد اول میمرد نوزاد پسر آتی خانواده را هابیل می نامیده اند (یعنی دریغ از پسر اصلی ["پسر اصلی=دوموزی" چوپان، رقیب مقتول انکیم دو کشاورز]). شیث به معنی بخشش و هدیه یاد آور نام ایزد مصری سِت است. انوش به معنی مرد میرا مترادف گیه مرِتن (مرد میرا، کیومرث) است. قینان به معنی صاحب و مالک یاد آور دیوک (کیقباد، شاه) است. مهَلَلئیل (درخشان خدا) مطابق خشتریتی (پادشاه درخشان، کیکاوس) است. یارِد (فرود آمده) مطابق فرائورت (فرود سیاوش، فرورتیش) است. پسر او خنوخ (کشور گشا) مطابق با کیاخسار (کیخسرو) است. نامهای پسر و نوه او متوشالح و لمک معادل آستیاگ (آخرورهٔ اوستا) است:
معنی نام آخرورهٔ اوستا و متوشالح و لَمَک تورات
نام اوستایی پسر کیخسرو (کیاخسار) یعنی آخروره به معنی کسی است که ظالم نیست:
अक्रूर adj. akrUra not cruel
نامهای توراتی وی، متوشالح (کسی فرمان قتل داده) و لَمَک (نیرومند از نظر مالی، ثروتمند= آستیاگ) است.
باب چهارم سِفر پیدایش تورات
1) و آدم زن خود حوا را بشناخت و او حامله شده قائن را زایید و گفت: ”مردی از یَهُوَه حاصل نمودم.“
2) و بار دیگر برادر او هابیل را زایید. و هابیل گله بان بود و قائن کارکُن زمین بود.
3) و بعد از مرور ایام واقع شد که قائن هدیه ای از محصول زمین برای یَهُوَه آورد.
4) و هابیل نیز از نخست زادگان گلهٔ خویش و پیه آنها هدیه ای آورد. و یَهُوَه هابیل و هدیهٔ او را منظور داشت
5) اما قائن و هدیهٔ او را منظور نداشت. پس خشم قائن به شدت افروخته شده سر خود را بزیر افکند.
6) آنگاه یَهُوَه به قائن گفت: ”چرا خشمناک شدی؟ و چرا سر خود را بزیر افکندی؟
7) اگر نیکویی میکردی آیا مقبول نمیشدی؟ و اگر نیکویی نکردی گناه بر در در کمین است و اشتیاق تو دارد اما تو بر وی مسلط شوی.“
8) و قائن با برادر خود هابیل سخن گفت. و واقع شد چون در صحرا بودند قائن بر برادر خود هابیل برخاسته او را کشت.
9) پس یَهُوَه به قائن گفت: ”برادرت هابیل کجاست؟“ گفت: ”نمیدانم مگر پاسبان برادرم هستم؟“
10) گفت: ”چه کرده ای؟ خون برادرت از زمین نزد من فریاد بر میآورد!
11) و اکنون تو ملعون هستی از زمینی که دهان خود را باز کرد تا خون برادرت را از دستت فرو برد.
12) هر گاه کار زمین کنی همانا قوت خود را دیگر به تو ندهد. و پریشان و آواره در جهان خواهی بود.“
13) قائن به یَهُوَه گفت: ”عقوبتم از تحملم زیاده است.
14) اینک مرا امروز بر روی زمین مطرود ساختی و از روی تو پنهان خواهم بود. و پریشان و آواره در جهان خواهم بود و واقع میشود هرکه مرا یابد مرا خواهد کشت.“
15) یَهُوَه به وی گفت: ”پس هر که قائن را بکشد هفت چندان انتقام گرفته شود.“ و یَهُوَه به قائن نشانی ای داد که هر که او را یابد وی را نکشد.
16) پس قائن از حضور یَهُوَه بیرون رفت و در زمین نود به طرف شرقی عدن ساکن شد.
17) و قائن زوجهٔ خود را شناخت. پس حامله شده خنوخ را زایید. و شهری بنا میکرد و آن شهر را به اسم پسر خود خنوخ نام نهاد.
18) و برای خنوخ عیراد متولد شد و عیراد محویائیل را آورد و محویائیل متوشائیل را آورد و متوشائیل لَمک را آورد.
19) و لَمک دو زن برای خود گرفت یکی را عاده نام بود و دیگری را ظلَّه.
20) و عاده یابال را زایید. وی پدر خیمه نشینان و صاحبان مواشی بود.
21) و نام برادرش یوبال بود. وی پدر همهٔ نوازندگان بربط و نی بود.
22) و ظلَّه نیز توبل قائن را زایید که صانع هر آلت مس و آهن بود. و خواهر توبل قائن نعمه بود.
23) و لَمک به زنان خود گفت: ”ای عاده و ظله قول مرا بشنوید! ای زنان لَمک سخن مرا گوش گیرید! زیرا مردی را کشتم بسبب جراحت خود و جوانی را به سبب ضرب خویش.
24) اگر برای قائن هفت چندان انتقام گرفته شود هر آینه برای لَمک هفتاد و هفت چندان.“
25) پس آدم بار دیگر زن خود را شناخت و او پسری بزاد و او را شیث نام نهاد زیرا گفت: ”خدا نسلی دیگر به من قرار داد به عوض هابیل که قائن او را کشت.“
26) و برای شیث نیز پسری متولد شد و او را اَنوش نامید. در آنوقت به خواندن اسم یَهُوَه شروع کردند.
باب پنجم سفر پیدایش تورات
1) این است کتاب پیدایش آدم در روزی که خدا آدم را آفرید به شبیه خدا او را ساخت
2) نر و ماده ایشان را آفرید. و ایشان را برکت داد و ایشان را ”آدم“ نام نهاد در روز آفرینش ایشان.
3) و آدم صد و سی سال بزیست پس پسری به شبیه و به صورت خود آورد و او را شیث نامید.
4) و ایام آدم بعد از آوردن شیث هشتصد سال بود و پسران و دختران آورد.
5) پس تمام ایام آدم که زیست نهصد و سی سال بود که مرد.
6) و شیث صد و پنج سال بزیست و اَنوش را آورد.
7) و شیث بعد از آوردن اَنوش هشتصد و هفت سال بزیست و پسران و دختران آورد.
8) و جملهٔ ایام شیث نهصد و دوازده سال بود که مرد.
9) و اَنوش نود سال بزیست و قینان را آورد.
10) و اَنوش بعد از آوردن قینان هشتصد و پانزده سال زندگانی کرد و پسران و دختران آورد.
11) پس جملهٔ ایام اَنوش نهصد و پنج سال بود که مرد.
12) و قینان هفتاد سال بزیست و مهلَلئیل را آورد.
13) و قینان بعد از آوردن مهلَلئیل هشتصد و چهل سال زندگانی کرد و پسران و دختران آورد.
14) و تمامی ایام قینان نهصد و ده سال بود که مرد.
15) و مهلَلئیل شصت و پنج سال بزیست و یارِد را آورد.
16) و مهلَلئیل بعد از آوردن یارِد هشتصد و سی سال زندگانی کرد و پسران و دختران آورد.
17) پس همهٔ ایام مهلَلئیل هشتصد و نود و پنج سال بود که مرد.
18) و یارِد صد و شصت و دو سال بزیست و خنوخ را آورد.
19) و یارِد بعد از آوردن خَنوخ هشتصد سال زندگانی کرد و پسران و دختران آورد.
20) و تمامی ایام یارِد نهصد و شصت و دو سال بود که مرد.
21) و خنوخ شصت و پنج سال بزیست و متوشالَح را آورد.
22) و خنوخ بعد از آوردن متوشالح سیصد سال با خدا راه میرفت و پسران و دختران آورد.
23) و همهٔ ایام خنوخ سیصد و شصت و پنج سال بود.
24) و خنوخ با خدا راه میرفت و نایاب شد زیرا خدا او را برگرفت.
25) و متوشالح صد و هشتاد و هفت سال بزیست و لَمک را آورد.
26) و متوشالح بعد از آوردن لَمک هفتصد و هشتاد و دو سال زندگانی کرد و پسران و دختران آورد.
27) پس جملهٔ ایام متوشالح نهصد و شصت و نه سال بود که مرد.
28) و لَمک صد و هشتاد و دو سال بزیست و پسری آورد...
وجه اشتراک سه گروه لَمَکی (آژدهاکی) باب چهارم سِفر پیدایش تورات با چهار گروه جمشیدی
19) و لَمک دو زن برای خود گرفت یکی را عاده نام بود و دیگری را ظلَّه.
20) و عاده یابال را زایید. وی پدر خیمه نشینان و صاحبان مواشی بود.
21) و نام برادرش یوبال بود. وی پدر همهٔ نوازندگان بربط و نی بود.
22) و ظلَّه نیز توبل قائن را زایید که صانع هر آلت مس و آهن بود. و خواهر توبل قائن نعمه (زیبا) بود.
23) و لَمک به زنان خود گفت: ”ای عاده و ظله قول مرا بشنوید! ای زنان لَمک سخن مرا گوش گیرید! زیرا مردی را کشتم بسبب جراحت خود و جوانی را به سبب ضرب خویش.
24) اگر برای قائن هفت چندان انتقام گرفته شود هر آینه برای لَمک هفتاد و هفت چندان.“
لمک: ثروتمند. عاده (آریه نیس دختر شاه لیدیه؟): زینت. ظلّه: متعالی. یابال: گردنده، چوپان. یوبال: شیپورزن. توبل قائن: آهنگر.
معادلهای شاهنامه ای این سه گروه توراتی که به سپیتمه جمشید (لهراسب)، داماد و شریک حکومت آستیاگ (آژدهاک، لمک) منسوب هستند، از این قرار است:
یابال: نیساریان (چوپانان گردنده)
निःसार m. niHsAra going forth or out
یوبال: اهنوخوشی (نوازندگان)
अह्न ind. ahna instantly
हास m. hAsa (khshaya) happiness
توبل قائن: نسودی ها (بُرندگان، فلزکاران)
निशातयति{निशातय} verb nisAtayati[nisAtaya] cut down
سرانجام معادل توراتی کاتوزیان شاهنامه (سخنگویان و ستایشگران) ذکر نشده است:
कथोदय m. kathodaya beginning of or introduction to a tale
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر