برتولت برشت
شاعر و نمایشنامهنویس ِ آلمانیی ِ دورهی ِ جنگ ِ دوم ِ جهانی
«دختر كوچولوی صاحبخانه از آقاي ” كي " پرسيد:
اگر كوسهها آدم بودند با ماهيهاي كوچولو مهربانتر ميشدند؟
آقای كي گفت : البته ! اگر كوسهها آدم بودند
توی دريا براي ماهيها جعبه های محكمي ميساختند
همه جور خوراكي توی آن ميگذاشتند
مواظب بودند كه هميشه پرآب باشد
هوای بهداشت ماهیهای كوچولو را هم داشتند
برای آن كه هيچ وقت دل ماهیكوچولوها نگيرد
گاهگاه مهمانيهای بزرگ بر پا ميكردند
چون كه گوشت ماهيی ِ شاد از ماهيی ِ دلگير لذيذتر است !
برای ماهیها مدرسه ميساختند
وبه آنها ياد ميدادند
كه چه جوری به طرف دهان ِ كوسه شناكنند
درس اصلي ماهيها اخلاق بود
به آنها مي قبولاندند
كه زيبا ترين و باشكوه ترين كار برای يك ماهي اين است
كه خودش را در نهايت خوشوقتي تقديم يك كوسه كند
به ماهی كوچولوها ياد ميدادند كه چه طور به كوسهها معتقد باشند
و چه جوری خود را برای يك آيندهی ِ زيبا مهيا كنند
آينده ای كه فقط از راه اطاعت به دست ميآييد
اگر كوسهها ادم بودند
در قلمروشان البته هنر هم وجود داشت
از دندان كوسه تصاوير زيبا و رنگارنگي مي كشيدند
ته ِ دريا نمايشنامهای به روی صحنه ميآوردند كه در آن ماهي كوچولوهای قهرمان
شاد و شنگول به دهان كوسهها شيرجه ميرفتند
همراه نمايش، آهنگهاي مسحوركنندهای هم مينواختند كه بي اختيار
ماهيهای كوچولو را به طرف دهان كوسهها ميكشاند
در آنجا بي ترديد مذهبی هم وجودداشت
كه به ماهيها میآموخت
“زندگيی ِ واقعي در شكم ِ كوسهها آغاز ميشود”.»
(خاستگاه: رایان پیامی از احمد رناسی)
۱ نظر:
ادم با اين نوشته ياد كتاب فلعه حيوانات جورج اورل ميفته
ارسال یک نظر