سوسن زنی با شخصیت بود و هیچ وقت گذشته خود را فراموش نکرد و همیشه یار مستمندان بود. او در تأسیس چند پرورشگاه سهیم بود. او سرپرستی چندین کودک بی سرپرست را مادرانه بعهده گرفت. او با دیدن هر فقیری اختیارش را از دست می داد و توشه و مزد زحماتش را بین آنان تقسیم می نمود. او درد فقیری و نداری و بی کسی و زندگی پرورشگاهی را چشیده بود. سوسن نامش گل اندام طاهرخانی بود متولد اردیبهشت ماه ۱۳۲۱در قصر شیرین. نام پدرش ابراهیم نام مادرش بلقیس بود. بعد از از دست دادن پدرش در یک حادثه تصادف که خودش هم مجروح گشت به اتفاق مادرش به تهران آمد.
به اتفاق مادرش عازم شهر ری شد و به علت فقر مادرش در ماشین دودی آن زمان به آواز خوانی می پرداخت و دخترک بیچاره پول جمع می کرد. مردم به سوسن که دارای چشمان ریز و کم بینش دلسوزی می کردند بیشتر پول می دادند مادر او که در مدیحه سرایی و ذکر علی علی و حسین حسین مهارت خاصی داشت، در اجتماعات آن محل جمع می شد آنان در کاروانسرایی در بازار شهر ری زندگی می کردند و مادرش بعلت بیماری وبا با زندگی وداع گفت. سوسن نزد زنی تنها که به او عمه می گفت در همسایگی آنان زنی بود که در کافه ها می خواند و بعضی وقتها سوسن را با خود به کافه می برد و کم کم او هم با شبی دو تومان شروع به کار کرد. بعد از گذشت چند ماه عمه ناتنی او از وضعیت سوسن مطلع شد و پس از درگیری کار آنان به کلانتری کشید. آن روز سوسن ۱۲ سال بیشتر نداشت و با توضیح وضعیت و شرح حال خود از آن عمه ناتنی توسط پلیس وقت جدا شد و به یک پرورشگاه در خیابان مولوی سپرده شد .
کم کم پا به عرصه خوانندگی و تقلید ترانه های دلکش و قمر و ملوک ضرابی پرداخت و با نام ویکتور در یک کافه با شبی پانزده تومان مشغول به کار شد و پس از چندی رشید مردای آهنگساز کوچه بازار با او آشنا شد و او را به کافه دیگری برد و نام هنری سوسن را برای او انتخاب کرد. نا گفته نماند که چون سوسن سواد خواندن و نوشتن نداشت به کمک رشید مردای و یار محمد تهرانی ترانه ها را حفظ می کرد. پس از سال ها توسط جمیله رقصنده هنرمند به کافه های مجلل تر پایش باز شد و تا آنجا پیش رفت که توانست در شکوفه نو یکی از کاباره های مهم آن زمان تهران، جایی برای خود باز کند. آقا رضا سهیلای معروف که دارای چند کافه در لاله زار بود از او خواستگاری کرد ولی او جواب رد داد. با گذشت زمان پایش به رادیو باز شد و سپس به مهمانی های بزرگان دعوت شد و همچنین توسط زنده یاد پوران خواننده وارد دربار شد و سوسن به خاطر قدردانی از جمیله باعث شد که جمیله هم بتواند به دربار رفت و آمد نماید. در بیشترین مهمانی های تاج الملوک مادر محمدرضا شاه او به اتفاق ملوک ضرابی دعوت می شد. در یک مهمانی فرح همسر شاه گردنبندی را از گردن خود باز کرد و برای قدردانی به گردن سوسن انداخت. نا گفته نماند که هدایایی از مادر شاه هم گرفته بود که ارزش مادی زیادی داشت ولی در موقع فرار از ایران قاچاقچیان در ترکیه مقداری از آن را ربودند.سوسن پس از انقلاب توسط یک بازاری مرغدار و سوپر مارکت دار در شمیران نگهداری می شد و پس از اعتراضات همسرش، آن مرد مجبور شد که از نگهداری سوسن صرفه نظر کند. بدین ترتیب سوسن مجبور شد پس از اقامت مدتی در گیشا و پس از آن به علت گرانی جا نزدیک به چهار راه سیروس با محمد تهرانی رقاص و خواننده مهمانی های خصوصی که کارهای تئاتر روحوضی های قدیم را اجرا می کرد هم خانه شود و پس از دستگیری در دو مهمانی و تحمل دو مرتبه ۷۴ ضربه شلاق، تعهد داد که دیگر خوانندگی نکند. پس از چند ماه به کمک شخصی از طریق کوه به ترکیه و سپس لندن و بعد به آمریکا مهاجرت کرد و در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۳بر اثر ناراحتی تنفسی چشم از جهان فرو بست. روانش شاد
مطلب و ترانه ها در این آدرس [لا اقل برای من]قابل دسترسی است:"سوسن آلبوم های جدید آهنگ ها متن ترانه ها - ایران ترانه"
کم کم پا به عرصه خوانندگی و تقلید ترانه های دلکش و قمر و ملوک ضرابی پرداخت و با نام ویکتور در یک کافه با شبی پانزده تومان مشغول به کار شد و پس از چندی رشید ...
www.backupflow.com/person/130.htm - Cached - Similar"
"
۱ نظر:
حرفهای بد بد سوسن هومانیست مربوط به ترانه های متن فیلم ها است.شاید از رشید مرادی ها نباشد.به دل نگیریم.
ارسال یک نظر