سهشنبه، آبان ۲۵، ۱۳۸۹
مرکزیت بلخ و بامیان در نقشهً تبتی کهن
در نقشه جهانی هندوان در سمت شمال شهری به نام سیدذه پورای یعنی شهر رهبر آرمانی و پیروزمند (یعنی مکان گوتمه بودا) خوانده شده است مطابق با ناحیهً بلخ شایگان یعنی شهرهای باستانی سه گلوی بلخ و مزارشریف و بامیان است. معلوم است که مردم هندوستان و تبت در حدود دوران ما بین 500پیش از میلاد تا 500 بعد از میلاد بلخ و بامیان را به سبب مرکزیت آن بر جهان آیین بودایی تقدیس می نموده اند. مردم هندوستان آن را به عنوان شهر رهبر آرمانی در رأس و شمال زمین قرار داده و در تبت آن را به عنوان مکان مرکزی آیین و جهان بودایی در میانهً زمین نشانده اند که به سبب وجود همان معبد نوبهار بلخ (دیر مرکزی بلخ) در آنجا بوده است.در توصیف این مکان مرکزی نقشهً تبتی از باغ صلیب شکسته یا نه طبقه است، اسم برده اند که همان محل مجسمهً های بزرگ بودا در بامیان است که به ارتفاع 50 و 33 متر بوده اند. باغ چرخ که علامت آیین بودایی بزرگ (=ماهایانا) است که در کاپیسی در سمت جنوب شرقی بلخ و بامیان قرار داشته است و باغ لوتوس (محل درختان مقدس سرو) همان بغلان (محل باغ خدایگانی) است. لذا دست آخر از باغ نفیس این نقشه هم جز خود همان معبد نو ویهار بلخ مراد نبوده است. گروهی با علایق ملی گرایانه بدون دلیل خاصی نقشه مرکزی را پاسارگاد دانسته اند. در حالی که در عهد بودایی شدن تبت پاسارگاد شکوه سیاسی خود را از دست داده بود و این نقشه هم نقشه راهبان بودایی تبت بوده است نه عاشقان تبتی امپراطوری اشکانی و یا ساسانی آن هم به مرکزیت تخت جمشید سوخته و دخمه های پاسارگاد و نقش رستم متروک.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۳ نظر:
با درود
گمان می کردم واژه دوقلو ترکی است ؛وسه ،چهار وپنج قلو که به کار می رود واژگانی فارسی ترکی هستند.ولی در این نوشته شما از واژه سه گلو بهره برده اید در این باره توضیح می دهید؟
با سپاس
دو قلو بر خلاف تصور رایج کلمه ای ترکی نیست در ترکی به دوقلو، اِکیز یاایکیز گویند. لذا قلو یک کلمه ایرانی است. می تواند گلو یا قُلّو (از ریشه قُلّه، طبری کله)باشد که به معنی سبو [یا کله] بوده باشد. نیاز به تحقیق دارد.
گلو در کُردی دانه انگور و حبه معنی می دهد. بنابراین دوقلو یعنی دو حبه و دو دانه.
ارسال یک نظر