ابن حوقل بغدادی در کتاب صوره الارض (۳۶۷ ه.ق.) از این شهر به نامهای اصبهانات؛ اصطهبان و اصطهبانات یاد کرده است. ابن بلخی در فارس نامه خود از این شهر به نام اصطهبان و اصطهبانان یاد کرده؛ میگوید: اصطهبان شهرکی است پر درخت و از هر نوع میوه باشد و آب فراوان دارد…و قلعه اصطهبانان هم قلعه ای عظیم است و حسنویه را است٫ پارل شواتس؛ نویسنده کتاب جغرافیایی تاریخی فارس؛ نام این شهر را استبُنات و سَونات نگاشته است.حاج میرزاحسن حسینی فسایی؛ نویسنده کتاب فارس نامه ناصری از این ناحیه به نام اصطهبانات یاد کرده؛ مینویسد: در اصل استهبانات است و استه؛ انگور است و بان نگاه دارنده و فارسیان ت را در آخر کلمه در آورند تا افاده معنی جمع کند؛ مانند گرمسیرات و بلوکات و الف در اول برای زینت است و بعد از استیلای عرب؛ س را به ص و ت را به ط مبدل نموده و برای بسیاری باغهای انگور دیمی و فاریابی در کوه و دشت این قصبه؛ آن را به این نام گفتند که گویا مردم آن هم باغبان انگوری اند.
سته در فرهنگ معین به قسمی از میوه ها اطلاق گردیده است که در آن میوه ها پوشش داخلی میوه سخت میگردد مانند خرما، انگور و گوجه و مرکبات و شته در آرامی به معنی انگور است بنابراین حسینی فسایی به درستی سته را انگور معنی کرده است. ولی در اساس نام اصطهبانات (در اصل استهبانان) کلمه سته با سکون حرف سین و های ملفوظ نهفته است و آن همانا در لغت اوستایی به معنی استوار و نیرومند و ستبر است و آن با توجه به جزء بانا (بنا) که در اینجا علی القاعده تبدیل به بان شده است بعلاوه علامت پسوند نسبت و جمع "ان" اشاره به دژ استوار آن است که حمدالله مستوفی از آن سخن رانده است: "اصطهبانان شهرکی پر درخت است. هوائی معتدل دارد و در او از همه نوع میوه بود و آب روان دارد و در آن حدود قلعه محکم است به وقت نزاع سلاجقه با شبانکاریان اتابک جاولی آن را خراب کرد و بعد از آن معمور کردند."
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر