یکشنبه، مهر ۲۱، ۱۳۹۲
سَبدا ریشه هند و ایرانی واژۀ صدا در زبان فارسی است
Javad Mofrad
با توجه به شَبدا در سانسکریت و شاوت در زبانهای ژرمن می توان حدس زد که صورتی از آن در زبانهای ایرانی رایج بوده است که بعداً با کلمه صدای عربی جایگزین شده است. معادل این کلمه در پارسی باستان زبا (زوا) است که می توانست به صورت زبانگهه هم بیان گردد بنابراین کلمات زبان و بانگ وارثین آن می نمایند. ولی شباهت شبدا (سبدا)ی سانسکریت به صدای عربی- فارسی این تصور را پیش می آورد که ممکن است کلمه ای مشابه خود صدا هم (به جز زبا) در زبان فارسی وجود داشته است؛ بنابراین باید سؤال کرد که صدا و معادل آن در زبان و لهجه شما دوستان چیست؟
Amin Rafiee به لهجۀ شولی: بانگ ..... خود واژه ی صدا ریشه ی عربی نداره چراکه لغت همخانواده ای در زبان عربی نداره...عربی : صوت.
Javad Mofrad من هم تلاشم بر این است که بینم آیا صدا که در عربی انعکاس صوت از کوهستان است، اساس همین واژه صدای فارسی است یا نه.
Javad Mofrad واژه اوستایی سروتَ از ریشه سرو که استاد پورداود به معنی به معنی سخن و گفتار گرفته بسیار جلب توجه می نماید. ظاهراً کلمه فارسی سوت زدن از این ریشه می باشد. لابد هیئت خلاصه شده ای از این سروتَ معادل صدا گرفته شده است. و در این میان اصلش گم شده است. این کلمه را به معانی متفاوتی گرفته اند: سرودن، آواز نشاط آمیز خواندن، نیایش، شنیدن و سخن و گفتار، ولی اصطلاح عامیانه سوت زدن به منظور صدا کردن را در این رابطه منظور نکرده اند. می توان تصور کرد هیئتهای مختلفی از سروتَ در بین قومهای ایرانی در معانی نسبتاَ متفاوتی رایج بوده است که دو شکل آن سوت و سُرودن شده است. هیئت سومی هم بوده که به صدا تبدیل شده است مثلاً به شکل سوتا یا سُتا یا سَتا.
Javad Mofrad واژۀ شروت (سروت) در سانسکریت هم از جمله به معنی صدا و صوت آمده است. ولی مشابهت واژۀ صدای فارسی با واژۀ سانسکریتی شَبدا (سبدا) به معنی آواز و صدا و صوت به وضوح بیشتر از سروت می باشد. لذا در مجموع بدین نتیجه می رسیم که واژه صدای فارسی هیئتی از همین واژۀ سانسکریتی شَبدا (سبدا) بوده است، نه سروت که تبدیل به سرود شده است. لغت نامه دهخدا نیز صدا را معرب کلمه فارسی سدا می داند ولی در تعیین ریشه آن وامانده به دنبال مفهوم عربی آن یعنی انعکاس صوت می رود.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر