یکشنبه، مهر ۱۴، ۱۳۹۲
ریشه نامهای کاسی و لُر
کلمۀ کوشه (کوشک، بنای بلند) در فارسی، کوْس (برجستگی زمین) در کُردی، کاس (اندازه) در بلوچی، کاشَ (هیکل) و کاشی (با شکوه) در سانسکریت نشانگر آنند که معنی ایرانی و سانسکریتی نام قوم کاشَو (کاسی) قد بلند بوده است چه دیودروس این مردم را به همراه مردها (آماردها یا کیسَی ها؟) در سپاه داریوش سوم در جنگ گوگامل قد بلند و دلاور ذکر کرده است. و این مطابق نام اعقاب ایشان یعنی لُر(لور) در زبان پشتو است که به معنی قد بلند می باشد. این خود در کنار مشابهت زبانی، گواهی بر ارتباط نژادی و فرهنگی نزدیک کاسی ها با پاکتیکها (نیاکان پشتوها) و آریائیان هندی است.
Majed Kurdistani در کردی کاسک و کسک به معنی رنگ سبز می باشند و نام کاسی و دریای کاسپین نیز ظاهرا کنایه از منطقه سبز اطراف این دریا بوده و نام های قزوین کاشان نیز از همین ریشه است. آثار کاسیان از دریای کاسپین تا زاگرس و دیاله در کردستان جنوبی بدست آمده است.
Esmaeel Kohan جناب مفرد کاس ها در شمال ایران و حاشیه ی جنوبی دریای خزر هم ساکن بوده اند و واژه ی کاس در گیلکی به معنای کبود و آبی ِ دریایی است....این واژه هنوز هم کاربرد داره....به چشم آبی ها میگم : کاس ِ چوم.
Javad Mofrad ممنون از تذکر دوستان. همریشه بودن نامهای مشابه کاسی و کاسپی مسلم نیست. در قزاقستان هم نامهای کاسی و کاسپی را با قزاق می سنجند. از نامهای به جای مانده بعدی می توان رد پای معانی مترادف آنها را پیدا کرد در مورد کاسپی می توان به نام ناحیه وسیع کبود جامه و طالشان طیلسان پوش استناد کرده و گفت کاسپی در واقع کاسپو(ش) بوده است. چاس سانسکریت به معنی کبود نشانگر آن است کاس شمالیها در واقع به معنی دارنده البسه کبود بوده است. در مورد کاسیان در واقع کاسو و کاسیتو اسم خدا و الهه هستند. کاسیتو معادل گشتیننای بابلی به معنی الهه شراب بوده است.در این راستا کلمه سانسکریتی کشایه به معنی شیره و صمغ است. از این موضوع قبلا چنین نتیجه گرفته بودم که نام لر به معنی دارنده شراب و درد شراب و معادل ماد یعنی شراب در زبان سانسکریت است. نام قبیله بودینان ماد (به معنی خوشبخت و شاد) مطابق خود نامهای ماد و لُران بختیاری است. حال از طریق زبان پشتو به نظریه موازی با آن رسیده ام. اگر توانستم آلترناتیوهای دیگری در باب نام لر و کاسی پیدا کنم شاید قضاوت در این مورد ساده تر شود.
شکل کُردی کاست (کَست، در معنی رنگ سبز سیر/ کبود) درمان درد اتیمولوژی دریاچۀ چئچست (کبودان) است. چه من این نام را در سانسکریت به صورت چئایا (رنگ)- چاس (کبود)-ت می گرفتم و از توجیه حرف ت انتهایی عاجز بودم که این شکل کُردی نشان میدهد که آن جزو خود واژۀ چاست (کبود) بوده است. در کتاب پهلوی زادسپرم در رابطه با مکان زرتشت و دریاچه چیست (=کبود، چئچست یا دریاچه تخت سلیمان) از دو شهر آذربایجان به نامهای رک (روستای هرق/هرک= محل پاسبانی، در جوار مراغه) و شهر نوتر (ناو-تار= شهر دارای ناوآب واقع در بلندی= شیزِ-والا- ران/ تخت سلیمان) نام برده شده است.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر