یکشنبه، آبان ۰۵، ۱۳۹۲
معنی نام کوروش بر اساس فرهنگ لغات کُردی
واژۀ کور در زبان کُردی به معنی بُزنر دو ساله، ژرف و کوه بلند آمده است. به دلایل زیر این مفاهیم در ارتباط با مفاهیم نام کوروش هستند:
بُز نر دو ساله و کوه: واژۀ کوروشک در پهلوی به معنی نوعی میش بزرگ آمده است (فرهنگ لغات پهلوی صفحه 342) و دانیال نبی، کوروش را در رؤیای خویش به صورت قوچ وحشی / بُز[کوهی] شاخزن (ذوالقرنین) می بیند. کلمۀ کور در زبان سومری هم به معنی کوه است. بنابراین کورو در زبانهای ایرانی به معنی منسوب به کوه به سادگی می توانست به معنی بُز کوهی/ قوچ وحشی گرفته شود که در لغت پهلوی کوروش-ک شاهد آن هستیم. جالب است یک پادشاه عیلامی که در بین سالهای 2550 -2600 بر اور پیروز شده است کوریشّک نام داشته است.
[آب] ژرف: کلمۀ فارسی کُوره به معنی سیلاب و واژۀ بلوچی کور به معنی رود کوهستانی و اصطلاح آب کُّر (آب دارای حجم و عمق کافی) است. لابد با توجه به همین معنی است که آستیاگ در رؤیای خویش دختر خود ماندانای باردار به کوروش را در حالی می بیند چندان از شکم وی آب برفت که آب همه جا را فرا گرفت. لابد بر این اساس است که ریشه نام شخصیت اوستایی مشابه وی ثرَاِ تَئونه به صورت ثرَاُته به معنی رود آب آمده است.
به سبب شباهت علامت حروف پهلوی "او" و "ای" کوروشک را کوریشک هم خوانده اند. مهرداد بهار در کتابهای بندهش و پژوهشی در اساطیر ایران آن را به صورتهای کوروشک، کوریشک، کوریشَگ و کوروشه آورده است. توصیفی که کتابهای پهلوی از کوروشک / کوریشک آورده اند با قوچ وحشی خواب دانیال کاملاً همخوانی دارد: " در خواب دیدم که نزدیک نهر اولا هستم و قوچی در برابر آن ایستاده دو شاخ داشت یکی از شاخها از دیگری بلندتر بود و آن قوچ را به سمت مغرب و شمال و جنوب شاخ زنان؛ و هیچ حیوانی در مقابلش مقاومت نتوانستی کرد." در بخش نهم بندهش در مورد کوروشک می خوانیم: "کوروشک میش اسب مانند شاخی بزرگ و یک کوپه (شاخ کوتاه حجامتی) دارد و او را به بارگی گیرند". مهرداد بهار می افزاید در گزیده های زادسپرم گفته شده میش کوروشک نه چون یک اسب بلکه باید گوسفندی بزرگ بوده باشد: "در شب، بهمن و سروش اهلا، میش کوروشک شیرپستان را به کنام گرگ (غارگرگان) بردند. او تا روز گواره گواره شیر به کودک (زرتشت) می داد. در بامداد مادر زرتشت بدان امید که استخوان وی را از کنام بیرون بیاوردن، ممکن باشد، به آن جای شد و کوروشک بیرون آمد، فراز دوید؛ مادر اندیشید که گرگ است."
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱۰ نظر:
با درود
استاد چم واژه فرهاد را چه می دانید؟
و آیا فر به کار درین واژه را برابر با فر در واژگان فرشاد،فرزانه و فربد میدانید؟
همچنین آیادر این باره ارتباطی با فرد و فردریک می بینید؟
با سپاس
فرهات (فرهاد)مرکب است فر= بسیار و هات که به معانی سنجنده و به یاد دارنده و زندگی کننده آمده است. بنابراین معانی محتمل آن بسیار دقیق و سنجیده گفتار است یا بسیار زندگی کننده.باید الک غربال کنم که کدامش. فعلاً اولی را درست می دانم. چه هات ی که در مورد سرودهای اوستایی بکار رفته است باید به همین معنی باشد.
نام فرد و فردریک به معنی صلح و صلح کشور نباید ربطی با نام فرهاد ایرانی داشته باشد.
فر در واژگان فرشادو فربد به معنی شکوه و نیروی ایزدی است. ولی فرزانه به معنی بسیار دانا است (فر-ذانا).
با درود
در جستجوی ریشه واژه ساوه به واژگان اوستایی "سوا" Sava و پهلوی "سوکا" Savaka رسیدم. آیا شما این ریشه یابی را درست می دانید.
و اینکه از دید شما چم این واژه چیست.
فکر میکنم نام ساوه با محصول انار ساوه در پیوند بوده است. قبلاَ این نام را با ساگ بیت (محل بوته های[=بیت] میوه خوشه ای[=ساو])مطابقت داده ام.
با درود
کورش = ( کر + اوش )
کر = پسر
اوش = سبزه = کسی که چهره ای نمکین دارد یا کسی که رنگ چهره اش کمی تیره است .
کورش = پسر سبزه رو
هنوز هم به کردی و لری پسر را ( کر ) می گویند و هنوز ( اوش ) در لری به چم سبزه و یا نمکین است .
فرهنگستانیهای قدیم هم نام کوروش را از همین واژه کور کردی و لری به معنی پسر می گرفتند. شاید این معنی هم دخیل بوده است چه در اوستا خانواده کوروش را نوذریان (خانواده حکمرانی نو و جوان) نامیده اند که در مقابل فرتریان (پیشینیان) یعنی مادها است.
استاد واژه پوران که به چم پسران است چرا نامی برای دختران است؟
استاد واژه ساوه می تواند با چوب درخت انار پیوندی داشته باشد؟ چه اینکه نوع چوبی که در آتش انداخته می شده هم مهم بوده است.
ساو به معنی ریزه و خرده زر نظر مرا بیشتر به ریشه نام ساوه و هسته خوشه ای انار کشانده است. این نامها غالباَ پیش از عهد زرتشتی شدن وجود داشته اند.
در نام پوران، ان علامت نسبت است. یعنی منسوب به پسر. شاید جد پدری این نام را روی نواده اش می گذاشته است.
ارسال یک نظر