پنجشنبه، آبان ۰۹، ۱۳۹۲
رستم تاریخی و اساطیری اصلی همان آترادات پیشوای آماردان است
دکتر بهمن سرکاراتی استاد ما که یادش گرامی باد، در مقاله خود تحت نام "رستم یک شخصیت تاریخی یا اسطوره ای؟" نتیجه میگیرد که رستم (ریشه کن کننده ستمگران) نه گرشاسپ (در هم شکننده راهزنان) است که مارکوارت میگوید و نه گندوفارس (گندآور) در سمت سیستان که هرتسفلد می پندارد. ولی از آنجاییکه نگارنده در طی چهار دهه به طور اختصاصی در تطبیق تاریخ مدون و تاریخ اساطیری و حماسی ایران به تفحص پرداخته ام، بر این باورم که وی اساساَ همان گرساسپ دیوکش کنار دریای فراخکرت (مازندران) است ولی حماسه هایش از گندوفارس پهلوها و پادشاهان بلاش نام (ولخش= بسیار نیرومند و پهلوان) هم متأثر شده است. در واقع رستم هفتخوان مازندران بومی مازندران با مردمی سگپرست (سگیستانی) بوده است. اسم تاریخی وی را همانطور که کتسیاس ذکر نموده است آترادات پیشوای مردان (آماردان) بوده است. که ایرانیان عهد هخامنشی برای ترفیع مقام هر چه بیشتر کوروش او را فرزند همین آترادات پیشوای آماردان، قهرمان بزرگ دوره مادها معرفی می نموده اند. در کتاب آذربرزین نامه هم نام این قهرمان مازندرانی در رابطه آتش به صورت آذر برزین (مخلوق آتش بلندپایه) و نیز به صورت رستم تورگیلی (رستم پهلوان گیلانی) ذکر شده است. در خبر کتاب یهودی- آرامی توویت نام این قهرمان منجی آهیگر (اخگر) قید شده است که این خود از سوی دیگر یادآور نام کاوه آهنگر قهرمان رهایی بخش است که در رابطه با فریدون (کوروش) است. ممنون از دوست عزیز خسرو بهدین که مطلب مربوط به داتام (پهلوان) معاصر اردشیر دوم در اخبار یونانیان باستان را گوشزد کرد. ولی داتام مّد نظر من آن داتام اول- یکی از چهار داتام آخر بحث مربوط به داتام کاریایی- است، چه جالب است که خبر حسن پیرنیا هم در این رابطه با نام و نشان این قهرمان آماردی – گیلی مورد نظر من مطابق است: وی در صفحه 1147 تاریخ ایران باستان به نقل از کوروشنامۀ گزنفون از داتامَ نامی به معنی لفظی مخلوق نیرومند و پهلوان (=رستم) نام می برد که رئیس کادوسیان (گیلانیان) و متحد کوروش (فریدون) بوده است.
واقعه تاریخی حماسی مربوط به رستم/گرشاسپ از این قرار بوده است که مطابق کتیبه ای آشوری، آشوریان در آغاز عهد آشوربانیپال برای تنبیه شورش مادها به رهبری خشتریتی پادشاه کارکاشی (کاشان) و تسلیم وی سردار خویش شانوبوشو رئیس رئیسان را با لشکری به سوی شهر آمل مازندران می فرستند ولی بعد اخبار مربوط به این لشکرکشی به عمد در کتیبه های آشوری مکتوم میگردد در حالی که ماد مستقل شده است. این بدان معنی است که شانابوشو و لشکرش در پای حصار شهر آمل دچار شکست وحشتناکی از آماردان و مادها شده اند و ایران مادی مستقل شده است. از ایران شناسان تنها کسی که برای این کتیبه آشوری نظر خاصی مبذول کرده است، همانا پیراشک محقق چک بوده است. ولی وی نتوانسته است نظر خویش را با استفاده از منابع ملی ایرانی در باب هفتخوان رستم مازندران (نبرد گرشاسپ با دیوان کنار دریای فراخکرت) و آزادی کیکاوس (خشثریتی) به خوبی اثبات نماید؛ به احتمال زیاد وی از اسطوره هفتخوان رستم در مازندران مطلع نبوده است.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر