پنجشنبه، مهر ۱۷، ۱۳۹۳

محل شهرهای باستانی گزنا و جزنق در شهرستان مراغه

یاقوت حموی در ماده جزنق (محل منسوب به جنگجویان) می نویسد که "این شهر در آذربایجان نزدیک مراغه واقع است و در آنجا آثار ابنیۀ پادشاهان قدیم ایران و ویرانۀ یک آتشکده موجود است."
نگارنده از کودکی مکان این شهر ویران شده و آتشکده این شهر را که کایین گبه (معبد اسب شاهی یا محل زمزمه سرودهای دینی) را که نام دیگر آتشکده آذرگشنسب قدیمی است، خبر دار بوده ام. دشت پای آن معبد نام کاراجیک (جایگاه جنگجویان) و روستای کوچک واقع در آن علمدار نامیده میشود.
امَا یاقوت در بارۀ شهر دیگری در ناحیۀ مراغه به نام گزن (محل جنگجویان) که نام مشابه و مترادفی با جزنق (گزنگ) دارد، می نویسد: " این شهر کوچک در شش فرسخی مراغه واقع است و در آنجا یک پرستشگاه و یک آتشکده قدیمی که بنای آن به کیخسرو منسوب است، دیده میشود."
مسلم به نظر میرسد شهرک خراجی (علی القاعده صورتی از کاراجی= محل جنگجویان) واقع در سی کیلومتری جنوب شرقی مراغه همین شهر گزن و دو روستای قاطر گُتورَن علیا و سفلی در کنار خراجی، محل آن معبد و آتشکده آنجا بوده اند چه نام این روستاها به شکل گاتو-کت-ران به معنی محل سرای سرودهای دینی کهن است. نگارنده قبلاَ به سهو این گزن (پادگان نظامی) را با شهرک لیلان (نیلان) واقع در ۴۴ کیلومتری جنوب مراغه مطابق دانسته بودم.
دو گزن کهن معروف دیگر ولایت مراغه شیز (تخت سلیمان) و نیلان (منطقه پایینی، لیلان) بوده اند. شهر گنجک (شیز) به صراحت گزن/گزَ و گزک (محل جنگجویان) نیز نامیده شده است. استاد پورداود در جلد دوم یسنا صحبت از لشکرکشی هراکلیوس به سمت نواحی گنجک (شیز) می نویسد که "سپاه وی در سمت مشرق آنجا به شهری به نام تبرمایس (کمان و هلال ماه) رسیدند و آتشکده آنجا را نیز سوخته از میان بردند."
شهر تبرمایس (کمان/هلال ماه) به وضوح با شهرک ماه نشان کنونی در غرب شهرستان زنجان مطابقت می نماید.

۲۰ نظر:

حسن گفت...

سلام آقای مفرد، دوباره همان مزاحم قبلی، حسن هستم. من چند ساله مطالب شما را دنبال می کنم و خوشحالم که بلاخره شخصی پیدا شد که به رازهای ایران باستان پی ببرد. من خودم هم به تاریخ بسیار علاقه داشتم ولی به خاطر وضعیت کشور دنبال آن نرفتم، چند سوال در ذهنم بود که خواستم آنها را با شما مطرح کنم

حسن گفت...

مورد اول - آیا ممکن نیست کوروش و پسرش کمبوجیه شاه نبوده اند و در اصل سرداران لهراسپ و گشتاسب کیانی بوده باشند

حسن گفت...

مورد اول - آیا ممکن نیست کوروش و پسرش کمبوجیه شاه نبوده اند و در اصل سرداران لهراسپ و گشتاسب کیانی بوده باشند

حسن گفت...

مورد دوم - آیا ممکن نیست چندین فریدون وجود داشته باشند که فریدون اول همان نیای آریایی ها و فریدون دوم یکی از شاهان میتانی و فریدون سوم همان کوروش سوم باشد.

حسن گفت...

مورد سوم - آیا افسانه اودین و پسرش تور با افسانه فریدون و پسرش تور نسبتی ندارد

حسن گفت...

مورد چهارم - در اوستا به پرنده ای افسانه ای به نام وارغن اشاره شده است که همراه با ایزد بهرام است. آیا ممکن نیست این پرنده همان بحری یا شاهین بحری باشد

حسن گفت...

در این مورد در استان بوشهر پنج پرنده شکاری به این نام ها معروفند الا(olla)همان عقاب، شین (shein)همان شاهین و سه پرنده دیگر چرخ charkh، بحری bahry و بدوار bodwar می باشند.

حسن گفت...

که شین شبیه به سئن اوستایی می باشد

حسن گفت...

با توجه به سکایی بودن ساسانیان و مقدس بودن ایزد بهرام نزد آنها و همچنین نام های بهرام و شهربراز که بین آنها بسیار بوده است و اسم شهر برازجان که از براز یا گراز آمده است. آیا ممکن نیست نام بحرین در اصل بحران بوده و از نام پهلوی ایزد بهرام گرفته شده باشد که در نزد اعراب به بحرین تبدیل شده است و با توجه به اینکه اعراب به شاهین بحری ، شاهین بربری یا مغربی می گویند و این نشان دهنده این است که واژه بحری فارسی می باشد

حسن گفت...

مورد پنجم - آیا ممکن نیست افلاطون داستان آتلانتیس را از مغان و کیمیری های مهاجر به ایران شنیده باشد؟

حسن گفت...

مورد ششم - در استان بوشهر هم واژه گنا و گنر genar در مورد آدمهای دیوانه و خلو چل به کار می رود

حسن گفت...

و در مورد جن واژه ای غولک و دیو رو به کار می برند

حسن گفت...

مورد هفتم - یادم میات که چند سال قبل تو یه کتاب خوندم که اهریمن چهار دیو را سراغ مادر زرتشت می فرستد که سه تا از آن نام ها در یادم است: باد، هش و بش.

حسن گفت...

در استان بوشهر هر وقت کسی در خواب دچار تنگی و گرفتگی نفس می شود می گویند دیو هش hash رویت خوابیده است و در مورد بش نیز هر وقت کسی دارای خارش بدن و جوش های قرمز می شود می گویند دچار دیو بش bosh شده است و باد رو هم که هر وقت کسی دچار بدن درد می شود می گویند باد وارد بدنت شده است.

حسن گفت...

مورد هشتم - در مورد واژه های هوش housh و هشوم heshum می باشد که واژه اول در مورد خونه و سرا (حیاط) کاربرد دارد و واژه دوم برای محله یا یک ناحیه مربوط به یک قوم یا قبیله به کار می رود

حسن گفت...

مورد نهم - در اوستا از مورچه ای ضرر رسان به نام دارک یاد شده است، در استان بوشهر یک مورچه نیش زن (دارای زهر)وجود دارد که نامش دانوک می باشد آیا ممکن نسیت این همان مورچه باشد.

حسن گفت...

ببخشید دوباره مزاحم شدم، من داشتم الان فیلم قهرمانان رو نگاه می کردم به یه نکته جالب برخوردم کلاخود لوکی شبیه به بزکوهی می باشدو یه چیز جالبتر اسم پسر سوم در افسانه های سکایی کولاکسائیس می باشد آیا این کولاکسائیس با توجه به راه یافتن تور به افسانه های قبایل توتون ممکن نیست این هم با تور وارد آن افسانه ها شده باشد و این کولاخشای ممکن نیست همان ایرج شاهنامه و نیای اساطیری ایرانیان باشد.

Mofrad گفت...

فردا بعد ظهر فرصت دارم به سؤالات پاسخ دهم.

Mofrad گفت...

1- تصور من این است لهراسپ و گشتاسپ کیانی همان سپیتمه و پسرش مگابرن ویشتاسپ می باشند. اینان از گودرزیان (دارندگان سرودهای باارزش= مغان) هستند. اینان به همراه نوذریان (هخامنشیان قبل از حاکمیت) دو خانواده دربار کیانی بوده اند. کوروش دوم همان توس نوذری است.
2- فریدون به معنی دوست منش معادل نام هخامنش و هخامنشی است. هخامنش فریدون سرسلسله و کوروش همان فریدون کشورگشا است.
3- تور اساطیر ایرانی به معنی پهلوان از طریق آیین سکاها به اسکاندیناوی رسیده است. وی در ایران بهرام و در هند ایندره نامیده می شده است. ایزد تندر بوده است.
4- دقیقاَ نمی دانم وارغن کدام نوع پرنده شکاری بوده است. ظاهرا در معنی بال زننده با چالاغان آذری مترادف است. ظاهرا باز شکاری است.
5- فکر میکنم نام بحرین در اصل بحر ینع یعنی محل میوه دریایی منظور مروارید بوده است. از ترجمه نام ایرانی آنجا میشمائیک عاید شده بوده است.

Mofrad گفت...

6-افلاطون داستان آتلانتیس را از مصریهای باستان شنیده بوده است. به نظر من منظور غرق شدن قسمت اعظم خاک دانمارک توسط دریاچه آنسیلوس (در جای دریای بالتیک) بوده است. آبهای حاصل ذوب شدن یخهای آخرین یخبندان آن را انباشته و نتیجتا به سوی دانمارک سرازیر کرده بود. این واقعه حدود پنج هزار سال پیش از میلاد روی داده بوده است.
7- گنا به مفهوم زده شده است. عنوان جین زده در فارسی از آن گرفته شده است.
8- هوش به معنی خانه از هئیثیه اوستایی به معنی خانه گرفته شده است.
9- نام دانوک را می توان به معنی سوزاننده گرفت. می تواند همان نوع مورچه باشد. مورچه ها کلاَ آفریده های اهریمنی به شمار می رفته اند.
10- داستان کولاکسائیس و دو برادرش الهام بخش داستان ایرج و دو برادرش سلم و تور بوده است. در اساطیر ارمنی قتل آرا (ایرج) یادآور داستان قتل کوروش است.