پنجشنبه، مهر ۰۱، ۱۴۰۰
معنی نام رود اترک
در جغرافیای منسوب به موسی خورنی در گرگان از سه رود ماکسیرا (رود شور)، خَرینداس (رود ستبر) و سرارور (دارای موجودات موذی) نام برده شده است که به ترتیب رود سومبار، رود اترک و رود گرگان هستند. نظر به مطابقت رود خرینداس (رود ستبر) با اَترک، نام اترک را می توان به صورت اَتّ-ریچ به معنی رود آبیاری نیرومند گرفت.
در تبدیل اَتریچ به اَترک گفتنی است: طبق لغت نامۀ دهخدا چ گاه به «ک» بدل شود:
پوچ = پوک.
چلپاسه = کربسه. کلباسو
چمچه = کمچه.
کرچ = کرک (مرغ...).
انچوچک = انچوکک.
در تبدیل واژۀ ریچ اوستایی به رک واژۀ فارسی رَگ (مسیر شریان حیاتی) را هم به عنوان گواه داریم.
احتمال زیاد دارد واژۀ خلیج (گودال ریختن آب) نیز با واژۀ اوستایی و سنسکریتی ریچ ( آبیاری کردن، ریختن، خالی کردن آب) مربوط باشد:
ख n. kha hollow
रेचति {रिच्} verb 4 rechati {rich} evacuate
چون نام اوستایی خلیج فارس یعنی کانس اویه (ظرف و گودال آب) نیز گواه آن است که محل موعودهای زرتشتی و دریای مصب رودخانه های اوتناپیشتیم بابلیها (دارندۀ حیات جاودانی) است.
कंस m. kansa dish, hollow
Oya: water
حمدالله مستوفی نخستین کسی است که نام اترک را در کتابش نزهة القلوب ذکر کرده است. مطابق ایرانیکا، در کتاب حدود العالم آن شاخۀ شمالی (بعد شاخۀ جنوبی) رود هِراند (رود دارندۀ رسایی) دانسته شده است و گفته شده است که استرابون آنرا با نام سَرنیوس (رود بزرگ و اصلی) و پلینی با نام زونیوس (رود بزرگ و نیرومند) یاد نموده است.
एनी f. eni[os] river
نام و نشان اَترک در دایرة المعارف بزرگ اسلامی
اَتْرَك، یكی از طویلترین رودخانههای ایران در شمال شرقی كشور. نام اترك را جمع تُرك و به مفهوم رودخانۀ تركان (به نام مردمی كه در اطراف آن میزیستند) دانستهاند كه درست نمینماید (لسترنج، ۳۷۷؛ ذبیحی، ۵۵). در آثار جغرافیدانان اسلامی پیش از سدۀ ۸ ق لفظ اترك دیده نمیشود و حمدالله مستوفی اولین كسی است كه این رودخانه را به این نام یاد كرده است (ص ۲۱۲؛ لسترنج، همانجا).
حوضۀ آبگیر رودخانۀ اترك بین °۳۶ و ´۴۵ تا °۳۸ و ´۴۲ عرض شمالی و °۵۴ تا °۵۹ و ´۱۰ طول شرقی واقع شده است. این حوضه از جنوب به حوضۀ آبگیر رودخانههای كال شور و گرگان رود، از شمال به خاك تركمنستان، از خاور به حوضۀ آبگیر رودخانۀ درونگر و كَشفَ رود و از باختر به دریای خزار محدود است. مساحت كل حوضۀ آبگیر رودخانۀ اترك را حدود ۰۰۰‘۳۰ كم۲ برآورد كردهاند (طرح مطالعات، «۱-۴«؛ قس (GSE, II / 505. :
دربارۀ سرچشمۀ اصلی این رودخانه اطلاعات گوناگونی وجود دارد. حمدالله مستوفی سرچشمۀ آن را در كوههای نسا و باورد (ایبورد) میداند (همانجا). كرزن این محل را در مرتفعات بین مزینان و شاهرود معرفی میكند (۱ / ۳۶۸) و دومُرگان آن را در كوههای نزدیك مشهد ذكر میكند (ص ۱۳۲). عدهای نیز به اختلاف، سرچشمۀ اترك را در نزدیكی ابیورد و درهگز (حكیم، ۱۶۵)، قریۀ یدك (شاكری، ۸۴)، كوه كلایوسف (ملگونوف، ۲۰۱)، كوههای خراسان ـ تركمنستان (GSE، همانجا) ذكر كردهاند.
آنچه مسلم است رودخانۀ اترك از كوههای هزار مسجد در محلی به نام لاله رویان، واقع در ۴۰ كیلومتری شمال خاوری قوچان سرچشمه میگیرد (كیهان، ۱ / ۷۲، ۲ / ۱۸۶؛ رزمآرا، ۶؛ مفخم، ۱۱). سرچشمۀ اترك متشكل از حوض بزرگی به طول و عرض ۵۰ متر است كه چندین چشمه با آبی نسبتاً گرم در آن میجوشد (كیهان، ۱ / ۷۲). این رودخانه پس از گذشتن از شهر قوچان و دشتهای شیروان و بجنورد و پیوستن چندین شاخۀ فرعی به آن، از مراوه تپه و هتن (هوتن) در چات به رودخانۀ سیمبار (سومبار) در خاك تركمنستان متصل میشود و سرانجام در خلیج حسینقلی به دریای خزر میریزد (طرح مطالعات، همانجا).
رود اترك در طول مسیر خود، دو دریاچه تشكیل میدهد كه متشكل از مردابهای متصل به یكدیگر است (كیهان، ۱ / ۷۲-۷۳). این دو دریاچه دانشمند و تنگلی نام دارد (نک : نقشۀ تركمن صحرا). در مردابهای اطراف این دریاچهها نوعی درخت گز با ارتفاع كم و گیاهان نیزاری به ارتفاع ۲ تا ۴ متر میروید (رزمآرا، ۹). طول مسیر اترك، از سرچشمه تا مصب، حدود ۶۰۰ كم است (رزم آرا، مفخم، همانجاها). این مسیر را حمدالله مستوفی ۱۲۰ فرسنگ (همانجا)، كیهان ۵۰۰ كم (۱ / ۷۲) و «دائرةالمعارف بزرگ شوروی»، ۶۶۹ كم ذكر میكند (GSE، همانجا). در واقع، به واسطۀ خشكی فصلی یا دائمی قسمتی از مسیر رود اترك، طول این رودخانه متغیر است (قس: همانجا). مطابق قرارداد مرزی میان ایران و روسیه در ۱۲۹۹ ق / ۱۸۸۱ م، مسیر رود اترك از چات تا خلیج حسینقلی مرز مشترك دو كشور (امروزه جمهوری اسلامی ایران و جمهوری تركمنستان) را تشكیل میدهد (كیهان، ۲ / ۲۳-۲۴).
رود اترك را از لحاظ طبیعی ـ سیاسی به ۳ بخش تقسیم میكنند:
الف ـ اترك داخلی یا بخشی كه در داخل خاك ایران است. اترك داخلی خود از ۳ قسمت تشكیل میشود: از سرچشمۀ آن در شمال شرقی قوچان تا رضاآباد را اترك بالایی مینامند؛ دشتهای قوچان و شیروان در این قسمت قرار گرفتهاند. از رضاآباد تا قازان قایه (بالادست مراوه تپه) كه دشتهای بجنورد، گرمخان، مانه و سملقان را در بر میگیرد. اترك میانی و از قازان قایه تا دشتهای ساحلی دریای مازندران اترك پایینی خوانده میشود. از شاخههای مهمی كه به اترك داخلی میپیوندد، میتوان رودخانههای فرعی تباریك، قلجق، رود بجنورد، شیریندره، پیش قلعه، آب خرتوت و چشم شربت را نام برد (طرح مطالعات،»۱-۴ تا ۳-۴». اترك داخلی به طور كلی شامل ۱۲ حوضۀ فرعی است (همان، «۴-۴«).
ب ـ اترك خارجی به قسمتی از این رودخانه گفته میشود كه در خاك تركمنستان جریان دارد و سیمبار (سومبار) مهمترین شاخۀ فرعی اترك در این قسمت به آن میپیوندد (همانجا). رودخانۀ سیمبار خود از ۳ شاخۀ اصلی تشكیل میشود: شاخۀ شمالی به نام تركان پس از پیوستن به شاخۀ مركزی سیمبار، در محلی به نام دوزالوم به شاخۀ سوم موسوم به چاندر (چندیر) میپیوندد و این ۳ شاخه مجموعاً رود اصلی سیمبار را تشكیل میدهند (رزمآرا، ۵-۶).
ج ـ اترك مشترك كه مرز بین ایران و تركمنستان است. این بخش پس از عبور از ترشكلی و قزل اترك در نزدیكی محلی به نام پاسگاه پل به تدریج در دشت پراكنده میشود و تنها به صورت فصلی به دریای خزر میرسد (طرح مطالعات، GSE، همانجاها).
با آنكه مطابق قرارداد ۱۲۹۹ ق، آب اترك میبایستی در قسمت مرزی به تساوی بین دو كشور تقسیم شود (كیهان، ۲ / ۳۳؛ مخبر، ۲۱؛ «صورت مجلس»، ۱۴۷)، اما در دهههای آغازین سدۀ ۲۰ م در محلی به نام گادری، سدّی توسط روسیه ساخته شد كه باعث تغییر جریان آب رودخانه به سمت شمال و در نتیجه خشكی قسمتهای مرزی گردید (EI1, I / 512). در ۱۳۳۶ ش (۱۹۵۷ م) موافقتنامهای بین دو دولت برای بهرهگیری مشترك از آبهای اترك در تهران منعقد شد ( دایرةالمعارف فارسی).
رژیم آبدهی اترك مانند همۀ رودخانههای سرزمینهای خشك و نیمه خشك شدیداً نامنظم و فصلی است. تا جایی كه غالباً در تابستانها كم آب است و در برخی قسمتها خشك میماند. كاهش آبدهی بین قوچان و شیروان مشهود است، هر چند پس از حدود ۷ كم بعد از شیروان، چشمههای كوچكی واقع در مسیر رودخانه باعث افزایش جریان آب میگردد (شاكری، ۸۵). علاوه بر این در قسمتهای نزدیك به مصب، حدود ۷۰ كم مسیر خشكی وجود دارد كه تنها در فصل طغیانی، آب در آن جریان مییابد (رزمآرا، ۹؛GSE، همانجا). بدینسان، متوسط دبی رود اترك در ایستگاههای مختلف، متفاوت است (نک : جدول)
(»آمار جریان آب»، گزارش ۸۸، ص ۱۰-۱۲؛ گزارش ۹۶، ص ۹-۱۰)
آب اترك را بسیار گلآلود و تیره (كیهان، ۱ / ۷۲) و همچنین تلخ و شورمزه (هدایت، سفارت نامه، ۴۰) گزارش دادهاند.
در جنوب رود اترك جلگۀ وسیع و مرتفعاتی است كه شاخههای گرگان رود از همین كوهها سرازیر میشوند. قسمت جنوبی آن از كوههای شاهرود شروع شده، به آلاداغ، بینالود، كته شمشیر و جام ختم میشود. بین این دو رشته درۀ وسیع و حاصلخیزی است كه رود اترك از مشرق به مغرب در آن جاری است و شهرهای مهم خراسان ازجمله قوچان، شیروان و بجنورد در آن قرار دارند (كیهان، ۱ / ۴۵). پس از بجنورد، مسیر اترك عمیق و پیچاپیچ و كرانههای آن بیحاصل و غیرمسكون است (همو، ۱ / ۷۲). از چات به بعد، در پیرامون رود اترك آبادیهای قابل توجه و مهمی وجود دارد (قس: ابن حوقل، ۱۲۹؛ اصطخری، ۱۷۷).
در گذشته در این ناحیه برخی طوایف تركمن به صورت پراكنده زندگی میكردند. سایكس این نواحی را بیابان و صحرایی معرفی میكند كه كسی از آن عبور نمیكرده است (ص ۲۱). رضاقلی خان هدایت این نواحی را «محل خطر و خوف» و «صحرای بیكنار»ی میخواند كه در آن «نه آبادی نه شجر و نه حجر و نه علامتی است» (همان، ۴۰، ۱۱۹؛ قس: قورخانچی، ۳۵). همو ساکنان آنجا را غالباً «راهزن یاغی طاغی» میخواند (همان، ۱۱۸؛ قس: دومرگان، ۱۴۰-۱۴۱؛ ملگونوف، ۲۰۴). حمدالله مستوفی نیز در سدۀ ۸ ق دربارۀ رود اترك مینویسد كه «كنارش اكثر اوقات از حرامی خالی نبود» (همانجا). این منطقه تا اواخر دورۀ قاجاریه محل برخوردهای نظامی و كشاكشهای فراوان میان حكومت مركزی و تركمانان بوده است (نک : ابن حوقل، ۱۲۵؛ حافظ ابرو، ۱۱۷؛ میرخواند، ۷ / ۱۵۷، ۱۸۰؛ غفاری، ۳۰۳-۳۰۴؛ استرابادی، ۸۵؛ مرعشی، ۹۷) و از همین روی كوششهایی به منظور جابهجایی طایفههای ساكن این ناحیه صورت پذیرفته است (قس: امینالدوله، ۵۷).
كشاكشهای این ناحیه بر شكل ظاهری و اقتصاد روستایی منطقه نیز بیتأثیر نبوده است. كرزن از وجود برجهای پناهگاهی بین عشقآباد و مشهد و از سرخس تافراه و از شاهرود تا حتی قم گزارش میدهد كه روستاییان به هنگام هجوم دستههای تركمان در آنها پناه میگرفتهاند (۱ / ۳۶۸؛ قس: سایكس، ۲۷).
تركمانان این ناحیه را «اتركنشین» و «ساحلنشین اترك» (امینالدوله، همانجا؛ حكیم، ۵۶۸) و در تقسیمبندی كلی تركمانان ایران، ایشان را چاروه (چاروا) به معنی شتربان خواندهاند (دومرگان، قورخانچی، همانجاها). در قسمت شمالی اترك تركمنهای یموت بعد از قرارداد ۱۸۸۱ م تابع دولت روسیه شدند، لیكن یموتهای جنوب اترك كه به دو تیرۀ آتابای و جعفربای تقسیم میشدند، حتی پس از تعیین مرز مطابق سنت و براساس توافق ملحوظ در همان قرارداد، اجازۀ چرانیدن دامهای خویش را در آن سوی مرز نیز داشتند (كرزن، ۱ / ۲۵۹-۲۶۰). مطابق گزارش سایكس، ۰۰۰‘۲ خانوار از تیرۀ جعفربای در جنوب اترك و ۰۰۰‘۱ خانوار از آنها در شمال آن زندگی میكردند (ص ۲۱). ملگونوف نیز خبر میدهد كه ۰۰۰‘۱ چادرنشین در یورد اترك زندگی میكردند كه قراقچی خوانده میشدند. همو مینویسد بیشتر تركمانان در فصل تابستان به سمت اترك میآمدند ومدتی را در آنجا به سر میبردند (همانجا؛ قس: رابینو، ۱۵۴). در ۱۸۸۵ م جمعاً حدود ۴۷۵‘۲۲ خانوار از طایفههای یموت، گوكلان و تكه در این ناحیه زندگی میكردند كه چندان مطیع حكومت مركزی نبودند (پولاك، ۳۲؛ قس: هدایت، روضة، ۸ / ۳۱۸- ۳۱۹).
در همین ناحیه آثار و بقایایی وجود دارد كه بیانگر آبادی در گذشته است. ناحیۀ واقع در پایین دست رود اترك، پیش از این به دهستان موسوم بوده كه به طوایف ده منسوب است (كیهان، ۱ / ۷۳). به گفتۀ باسورث، این شهر درشمال رود اترك واقع بوده است (ص ۱۶). ابن حوقل دهستان را شهری متوسط از ولایت گرگان كه مرز تركان غز بوده است، میداند (ص ۱۲۰، ۱۲۵)؛ همو در جای دیگر آن را «مانند دهی» با جمعیتی اندك میخواند (ص ۱۲۹). اصطخری دهستان را ثغری میخواند پرنعمت، از ثغور قوم غز (ص ۱۷۳) و مقدسی آن را ناحیهای در گرگان برمیشمارد (ص ۳۵). بارتولد ظاهراً براساس گفتۀ اصطخری آن را سر حد بین ممالك اسلامی ومتصرفات ایلات غز معرفی میكند (ص ۱۴۴).
در همین ناحیه خرابههای شهر مشهد مصریان تا سالها پیش بر جای بود (كیهان، همانجا؛ هدایت، سفارت نامه، ۴۱) و نیز نهرهایی به طول ۵۰ كم كه آب اترك را بدان شهر میبرده، باقی بوده است. بنای این شهر را به پیش ازاسلام مربوط میدانند (كیهان، همانجا؛ بارتولد، ۱۴۴-۱۴۵). بارتولد از قول دیگران و در ارتباط با آثار برجای مانده از شبكۀ انهار این ناحیه مینویسد: وجود آبیاری مصنوعی تنها هنگامی امكان میداشت كه آب اترك و سیمبار (سومبار) و چندیر (چاندر) مانند گذشته به مراتب بیشتر از دورۀ معاصر بوده و مثل امروز تلخ و شور نبوده باشد. همو این آثار را خود نشانۀ تغییر مسیر رود اترك میداند (همانجا).
از چات به بعد برخی آبادیهای معدود واقع در كنار اترك عبارتند از از داش برون، اینچه برون و تنگلی (رزم آرا، ۹، ۱۰).
مآخذ
«آمار جریان آب رودخانههای ایران»، دفتر بررسیهای منابع آب، وزارت نیرو، تهران، ۱۳۶۴ و ۱۳۶۸ ش؛ ابن حوقل، صورةالارض، ترجمۀ جعفر شعار، تهران، ۱۳۴۵ ش؛ استرابادی، میرزا مهدی خان، جهانگشای نادری، به كوشش عبدالله انوار، تهران، ۱۳۴۱ ش؛ اصطخری، ابواسحاق ابراهیم، مسالك و ممالك، به كوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۴۷ ش؛ امینالدوله، فرخخان، مجموعۀ اسناد و مدارك، به كوشش كریم اصفهانیان، تهران، ۱۳۵۴ ش؛ بارتولد، و.، تذكرۀ جغرافیای تاریخی ایران، ترجمۀ حمزه سردادور، تهران، ۱۳۵۸ ش؛ پولاك، یاكوب ادوارد، سفرنامه، ترجمۀ كیكاوس جهانداری، تهران،۱۳۶۱ ش؛ حافظ ابرو، ذیل جامع التواریخ رشیدی، به كوشش خانبابابیانی، تهران، ۱۳۵۰ ش؛ حكیم، محمدتقی خان، گنج دانش، جغرافیای تاریخی شهرهای ایران، به كوشش صوتی و كیانفر، تهران، ۱۳۶۶ ش؛ حمدالله مستوفی، نزهة القلوب، به كوشش لسترنج، لیدن، ۱۳۳۱ ق / ۱۹۱۳ م؛ دائرةالمعارف فارسی؛ دومرگان، ژاك، هیأت علمی فرانسه در ایران، ترجمۀ كاظم ودیعی، تبریز، ۱۳۳۸ ش؛ ذبیحی، مسیح، گرگاننامه، به كوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۶۳ ش؛ رابینو، ه . ل.، مازندران و استراباد، ترجمۀ وحید مازندرانی، تهران، ۱۳۴۳ ش؛ رزم آرا، علی، جغرافیای نظامی ایران (گرگان و مازندران)، تهران، ۱۳۲۰ ش؛ سایكس، پرسی، سفرنامه، ترجمۀ حسین سعادت نوری، تهران، ۱۳۶۳ ش؛ شاكری، رمضانعلی، جغرافیای تاریخی قوچان، مشهد، ۱۳۴۶ ش؛ «صورت مجلس»، مجموعۀ قراردادها، وزارت امور خارجه، تهران، ۱۳۳۸ ش؛ طرح مطالعات آبیاری و سدسازی اترك، مهاب، وزارت نیرو، تهران، ۱۳۵۴ ش؛ غفاری قزوینی، قاضی احمد، تاریخ جهان آرا، تهران، ۱۳۴۳ ش؛ قورخانچی، محمدعلی، نخبۀ سیفیه، به كوشش منصوره اتحادیه و سعدوندیان، تهران، ۱۳۶۰ ش؛ كرزن، جرج، ن.، ایران و قضیۀ ایران، ترجمۀ وحید مازندرانی، تهران، ۱۳۶۲ ش؛ كیهان، مسعود، جغرافیای مفصل ایران، تهران، ج ۱، ۱۳۱۰ ش، ج ۲، ۱۳۱۱ ش؛ مخبر، محمدعلی، مرزهای ایران، تهران، ۱۳۲۴ ش؛ مرعشی صفوی، محمدخلیل، مجمع التواریخ، به كوشش عباس اقبال، تهران، ۱۳۶۲ ش؛ مفخم پایان، لطفالله، فرهنگ رودهای ایران، تهران، ۱۳۵۳ ش؛ مقدسی، محمد بن احمد، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ترجمۀ علینقی منزوی، تهران، ۱۳۶۱ ش؛ ملگونوف، گریگوری. «سفرنامۀ نواحی شمال ایران«، سفرنامۀ ایران و روسیه، به كوشش محمد گلبن و فرامرز طالبی، تهران، ۱۳۶۳ ش؛ میرخواند، محمد بن خاوندشاه، تاریخ روضة الصفا، تهران، ۱۳۳۹ ش؛ نقشۀ تركمن صحرا و دشت گرگان، گیتاشناسی، تهران، شم ۱۶۷؛ هدایت، رضاقلی خان، روضة الصفای ناصری، تهران، ۱۳۳۹ ش؛ همو، سفارت نامۀ خوارزم، به كوشش علی حصوری، تهران، ۱۳۵۶ ش؛ نیز:
Bosworth, C. E., «The Political and Dynastic History of the Iranian World», The Cambridge History of Iran, Cambridge, 1968, vol. V; EI1; GSE; Le Strange, G., The Lands of Eastern Caliphate, London, 1966.
عباس سعیدی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر