شنبه، فروردین ۰۳، ۱۳۹۲

معنی ساریگر یا سارِگرِ کتاب پهلوی بندهش

در صفحه 153 بندهش مهرداد بهار، در متن بندهش به وضوح می خوانیم که"در باره باز سپید گوید که مار پردار کشد. کاسکین مرغ (کاسانه) ملخ را کشد و به دشمنی آن آفریده شد. کرکس پیر شکل که دالمن (شبه عقاب)است برای نسای خوردن آفریده شد. چنین نیز کلاغ و سارِگر مردار گاوکوهی، پازن، آهو، گور و دیگر ددان، همه را خورند ایدون نیز دیگر خرفستران را". یعنی در اینجا سارِگر را همان سار جسد خوار در می یابیم. معنی آن سر کچل و کرکس نیست چه سائیری-گَر در اوستا به معنی فرو برنده و غورت دهنده آشغال و پس مانده که به وضوح به معنی خصوصیت لاشخوری این پرنده است؛ ریشه و صورت اصلی نام ساریگر یا سارِگر می باشد. مهرداد بهار در متن بندهش در صفحه 85 سارِگر یا همان هیلای دری را باشه دری گرفته و وی را آسمان پیمای مناطق گرم و سرد در فصول تابستان و زمستان آورده است. در اینجا نیز وی را با خصوصیات سار (سارگر، سیغیرچیک آذری) در می یابیم.
ولی با توجه به دو توصیف باز و عقاب گونه بودن ساریگر و شبیه کلاغ و سار بودن آن می توان منظور کتاب پهلوی از آن را زغن (زاغ زننده و شکارچی) و زاغ (کلاغ سیاه) گرفت که شباهت ظاهری زیادی به هم داشته و از نظر سیاهی شبیه سار هستند.
سیغیرچیک آذری در معنی سار را در لکی سیکِرگ میگویند.

۸ نظر:

ناشناس گفت...

سلام ، معنی و ریشه پرنده ای به نام " کبک " چیست؟

ناشناس گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
ناشناس گفت...

ویکیپدیا می گوید:"رنگ این پرنده قهوه‌ای مایل به خاکستری در بالا و زرد کم رنگ در قسمت شکم است." بر این اساس می توان آنرا می توان با کپوتک پهلوی یعنی دارنده رنگ کبود سنجید. یعنی کبک می تواند از تلخیص کپوتک عاید شده باشد.

ناشناس گفت...

با درود فراوان
زبان بومی جایی که من زندگی می کنم به گونه ای پهلوی باستان است . ساریگر به چم سیاگونه است که بعد از یورش تازیان به شوند نبود گاف . گاف قاف گفته می شود وشده است سیا قونه .که همان پرنده ی سار است که در قورت دادن زبانزد است . ما زبانزدی داریم که می گوید . نشاسته به آفتاب ولو یا پهن نکرده ای تا ببینی سیا گونه چه ضحاکی است . این زبانزد هنگامی که می خواهند آدم زبر و زرنگی را به دیگری بشناسانند بکار میرود . برای نمونه می گویین آیا فلانی توان انجام فلان کار را دارد ؟ در پاسخ می گویند آری نشاسته به آفتاب ولو نگردی ببینی سیاگونه چه ضحاکی است . نشاسته را که تازه از گندم بدست میآورند و هنوز خیس و تر است در بالا ی پشت بام ولو می کنند تا خشک شود . آن هنگام است که سیاگونه ها دسته دسته به نشاسته یورش می برند و مانند نهنگ قورت می دهند . اگر کسی تند تند خوراک بخورد مردم می گویند مانند سیا گونه قورت میدهد .

ناشناس گفت...

سارگر را سار کوهی هم گرفته اند. ولی سار لاشخور نیست، در حالی که متن بندهش سارگر را لاشخور دانسته است. کلمه سار در اوستا به معانی رهبر و زیبا نشان می دهد که ایرانیان باستان نظر لطفی بدین پرنده ملخ خوار داشته اند. ولی ما دارندگان باغهای انگور از دست هجوم آنها به باغهای انگور اذیت می شدیم.

ناشناس گفت...

سار لاشخور هم هست در زمستان که خوراکش کمیاب است لاشه خواری می کند همراه با کلاغ های سیاه من بار ها با تیر کمان از روی لاشه ی حیوانات سار شکار کرده ام در دوران بچگی و نوجوانی

ناشناس گفت...

باید خود متن پهلوی را بیابم ترجمه قانع کننده ای بیابم. مثل اینکه بین علما در این مبحث اختلاف است. به نفع نظر شما عوض کردم ولی هنوز جای سؤال ترجمه های مختلف باقی است.

ناشناس گفت...

ممنون