جمعه، خرداد ۲۰، ۱۴۰۱

اتیمولوژی واژۀ خمیازه

به نظر می رسد جزء خم در اینجا خلاصه شدۀ خاو (خواب، خِو کُردی) بوده و جزء بعدی بر گرفته از واژۀ یازیدن است:
یازیدن. [دَ] (مص) اراده کردن و قصد نمودن. (از برهان قاطع). آهنگ کردن. (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج). گراییدن. متمایل شدن. مایل شدن. میل کردن. قصد چیزی کردن و روی آوردن یا نزدیک شدن یا کشیده شدن به سوی چیزی:
بار ولایت بنه از دوش خویش
نیز بدین شغل ۞ میاز و مدن.
کسائی.
بکن کار و کرده به یزدان سپار
بخرما چه یازی چه ترسی ز خار.
فردوسی.

هیچ نظری موجود نیست: