آتشكده صمیكان:
این معبد که در 140 كیلومتری جنوب شیراز و در مسیر جاده ای متعلق به عهد ساسانیان قرار داشته و متعلق به همان دوره است، باید در اصل معبدی ناهونتایی و میترایی (مهری) بوده باشد. اگر اسم آتشکده از اسم شهرک سیمکان گرفته شده باشد. در این صورت باید دید که معنی صیمکان یا صمیکان چیست. محمتلترین معنی همانطور که از زبان کُردی برمی آید جایگاه سرد قرارگرفته در سایه و شمال کوه است (مکان آفتاب نگیر پشت کوه). چه در وبلاگ سیمکان مهندس ضرغام رستمی در باب موضع این شهر می خوانیم: " رشته کوهی با همان ارتفاع 3000 متر و به طول 45 کیلومتر سیمکان جهرم را به دو قسمت پشت پر سیمکان و پیش پر سیمکان تقسیم کرده است". گرچه ممکن است آن را تلخیصی از ترکیب سیومه کان (مکان سی عشیره مختلف) یا سی مه کان (سی سرور) یا سمه ای کان (به سانسکریت و فارسی یعنی مکان منسوب به انجمنها و گروههای مختلف) به شمار آورد؛ چون گویا صیمکان هنوز هم سی لهجهً مختلف دارد، که به هر حال این احتمال ضعیفی است. به احتمال کمتر از این هم، با توجه به شرابهای سرمست کننده در آیین مهرپرستی مردمان کهن پارس میتوان صمی را شکلی از تحریف لغت سوم-ی (هوم به زبان سانسکریت یعنی منسوب به گیاه دارای می خوب) شمرد که آن با پرستش ایزد شراب و شادی و دوستی یعنی مهرپرستی مردم شیراز و کلاً منطقهً فارس در پیش از اسلام همخوانی دارد. می دانیم در سمت عیلام ایزد مهر پارسها از نظر نقش میانجی و قربانی گاو با شیموت (قاصد نیرومند خدایان عیلامی) معادل گرفته میشده است. در دو صورت اخیر باید نام شهرک صیمکان از نام این معبد اخذ شده باشد که احتمال این نوع وجه تسمیه یعنی اخذ نام منطقه از نام معبد آن ضعیف و بعید است. اما در رابطه با خود معبد چارتاقی آن بسیارجالب است که بدانیم نام ایزد معروف خورشید عیلامی ناهونته مرکب از "نا" (روز، روشنایی) و "هیت" (یا "هونته"، منور کننده) است یعنی در مجموع ایزد روشنایی بخش روز است که حاوی فلسفه منطقی شکل چارتاقی ها و بیانگر منشأ عیلامی آنهاست. این منطقه سمیکان جهرم بی شک در عهد دیرین تحت سلطه فرهنگ عیلامی ناهونته پرستی بوده است. این ایزد عیلامی نجیب خورشید و تجارت از سویی به وضوح معادل ایزد خورشید و نور و روشنایی پارسیان و مادها یعنی ایزد مهر است و از سوی دیگر همچنین نشانگر نامهای ناهید و ناستیا (علی القاعده صورتی از ناهیتیا، ایزد خیر و روشنایی روز میتانی ها و هندوان) می باشد و بیانگر منشأ دیگری برای نام الههً پاک زیبایی و آبها یعنی ناهید است.
سکوهای سنگی (نیایشگاه و قربانگاه پاسارگاد):
روبروی بنای زندان سلیمان و در پشت تپه ها دو سکوی سنگی قرار دارد که هم اکنون یکی از آنها دارای پلکان با هشت پله سنگی است.
گفته شده است با توجه به شکل و اندازه ی آنها می توان نتیجه گیری کرد که آنها آتش دان بوده اند ولی نظر به تصاویر باستانی تپهً کلگه زرین مسجد سلیمان (در واقع ندبه گاه خدای عیلامی سی لیر) و اساطیر مربوط بدان قربانگاه کهن از نوع عیلامی است که در آن برای هوتران (خدای نیرومند حافظ عیلام) فرزند محبوب ایزد هومبان (معادل ابراهیم) و الهه بزرگ کیری ریشا (معادل سارا) مراسم قربانی گاو و یا قوچ به عمل می آمده است که تصور میشد چارپای قربانگاه توسط شیموت عقاب شکل قاصد نیرومند خدایان از آسمان به قربانگاه آورده میشود.لذا این محل بایستی یک مکان مقدس برای نیایش و دادن قربانی و نذر ها برای خدای عیلامی هوتران – سی لیر بوده باشد. ظاهراً این نوع قربانگاهها در عیلام سونشو ایرپی (به لغت بابلی یعنی معابد کهن آیین ندبه) خوانده میشده اند. در مقابل معابد خدایان عیلامی که سیانکوک نامیده می شده اند. در سنگ نگاره های شاهان هخامنشی در نقش رستم و تخت جمشید سکوهایی همانند این سکوها در زیر پا و روبروی نقش شاهان هخامنشی دیده می شود. در فاصله ای نزدیک به 120 متر در غرب دو سکوی سنگی آثاری از سکوی بزرگی وجود دارد که ظاهرا جایگاه قربانی کردن بوده است.
برخی اندیشمندان ساخت و کاربرد این سکوی بزرگ را که نزدیک به 70 متر درازا و 40 متر پهنا دارد مربوط به روزگاران پس از هخامنشیان دانسته اند؛ گرچه فرهنگ عیلامی در منطقه سر به اعصار ماقبل تاریخ میزند. در تارنمای انگلیسی زبان ایرانیان به نام پژوهشهای ایران باستان تصویر این دو قربانگاه با توضیحاتی در باره آنها موجود است که در اینجا به عینه قید میگردد:
Plate II. Dual plinths, Sacred Precinct, Pasargadae (Achaemenid, time of Cyrus).
After D. Stronach, Pasargadae, Oxford, 1978, pl. 103. (Click to enlarge).
J. Houtkamp and Yumiko Yamamoto (1979) have collected the archaeological and pictorial evidence for fire altars in the Achaemenid, Seleucid, and Parthian periods (see also Schippmann, 1971, pp. 473-85; Stronach, 1985; Genito, 1987). Of the two types of altar which the pictorial evidence preserves, the distinctive Iranian altar with a stepped top and base has been quite frequently identified in the archaeological record (Moorey; Boyce, Zoroastrianism II, pp. 145-148; Yamamoto, 1979, pp. 30-36, identifies three types of altar). On the other hand, the second form of altar, the crenellated tower altar, is almost entirely absent in the Iranian archaeological record (but cf. the rock-cut altar in Fârs at Bâgh-e Bodra [Stronach, 1966, pp. 223-24, fig. 7], perhaps Achaemenid in date, which conceivably represents an example of the tower altar). Various other types of structures have also been characterized as fire altars.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر