احمد زمانی که من به خاطر عدم اعتقاد و مخالفت با عناوین اغراق آمیز دینی وی را تنها به نام و نشان واقعی می آورم اجتهادی کرده و نامها و القاب عدیده مرسوم و نامرسوم مدینه را جمع آوری نموده است. هم جای تعجب هست و هم نیست که معلوم میگردد که علمای دین و احادیث و حتی شرقشناسان نتوانسته اند معنی یَثرب را پیدا کنند. در این راه می بایستی ایشان معانی وجه اشتقاقهای متفاوت را در مورد اسامی کهن و اصیل آن با هم می سنجیدند و می آزمودند چه وجه اشتراک معنی دو نام کهن آن که در زیر قید میگردد به سادگی جواب معما و مسئله را به دست میدهد: نام یثرب باید ترکیبی باشد از تلخیص "یثرو-بها" (شهر دارای فضیلت زیبایی) که به زبان عبری -عربی است. قابل توجه اینکه القاب مختلف شهر مدینه که با صفات حسنه، حبیبه، خیره، سیده، عذرا (پاک و باکره)، طیب، بّره (دارای برکات و نیکی زیاد)، مبارکه، محبوره (شادی و سرور) و عرّا (سالم و بی عیب) بیان شده اند، جملگی در تأیید همین مفهوم هستند. اگر همین معنی عبری را اساس قرار دهیم نتیجه آن میشود که شهر توسط یهودیان رونق پیداکرده بوده است. جالب است که شجره نامه اسلاف بانی اساطیری آن نیز دارای نامهای توراتی هستند. نام کهن دیگر یعنی یندد (مصحف هیه-ندید یعنی بی نظیر؛ مغلوب کننده رقیب) یا همان یندر هم باید ترکیبی باشد "یَ-ندره" (یعنی شهر نادر و بی همتا). جزء "یَ" در مورد دوم را می توان تلخیص "هَیه" (مطرود و نفی کننده) گرفت. گرچه سوم منظور از "یَ" باید همان حرف ندا و تأکید عربی "یا" یا "ایَ" بوده باشد. یعنی به معنی تأکید روی بی نظیر بودن شهر است (اگر اساساً تلفظ این هیئت این نام درست بوده باشد). القاب اکالةالقری (خورنده و مغلوب کننده شهرها)، قاصمه (شکست دهنده) و غلبه (پیروزمند بر رقیبان) هم که برای شهر مدینه ذکر میشوند، گواه درستی این وجه اشتقاق های مذکور است. معادل همین مفاهیم بی نظیر، نیکو، پاک، درخشان و پیروزمند شهر مدینه در عنوان کهن منوره شهر مدینه نیز مشاهده میشود. ولی چون در باب اسامی کهن مذکور از قانون قیاس منطقی آنها پیروی نشده نتیجتاً برای نام اولی معانی نامناسب و دارای بار منفی پیدا کرده اند و برای دومی هم اصلاً نتوانسته اند معنایی ارائه کنند. این مطالب برای آشنایی مطالب مربوط به دو نام محوری مورد بحث به عینه از گفتار آقای احمد زمانی نقل میشود:
"۸۷ـ یثْرِب:
از نام های قدیمی مدینه، «یثرب» است. ابوالقاسم زجاجی می گوید: اوّلین کسی که در این سرزمین سکونت گزید. یثرب بن قانیة بن مهلاییل بن ارم بن عبیل بن عوض بن ارم بن نوح ـ علیه السلام ـ بود که به نام او این سرزمین «یثرب» شد ولیکن چون رسول خدا ـ ص ـ بر این شهر فرود آمد نامش را ـ طیبه و طابة ـ گذاشت. ابوعبیده گفته است: مدینه رسول خدا در گوشه ای از یثرب واقع شد. در هر صورت «یثرب» از نظر لغوی از ماده «ثَرَبَ» به معنای فساد یا از تثریب گرفته شده به معنای جبران و مؤاخذه بواسطه گناهی که انجام شده. و یا بر می گردد به کسی که این شهر را بنا کرد و او انسانی غیر موحد بود که رسول خدا ـ ص ـ آن اسم را دوست نداشت لذا آن را طابه و یا طیـبَه نـامـید.
۸۸ ـ ۸۹ ـ ینْدَد، ینْدَر (تَنْدَدْ، تَنْدَرْ):
اولین اسم «ینْدَدْ» از نام های فوق در روایت زید بن أسلم ذکر گردیده; زیرا رسول خدا ـ ص ـ فرمود: «للمدینة عشرة أسماء; هی المدینة، طیبَة، طابة، مسکینة، جبار، مجبورة، یندد، و یثرب.» و فیروز آبادی در کتاب خود می گوید: «ینْدَد» از نَدَد» می باشد که مدینه منورّه است و در ماده: «نَدَرَ» می گویند ینْدَرَ مانند هیئت حیدر است که بر مدینه منوره نیز اطلاق می شود. و در بعضی از کتب تاریخی نقل شده که این دو نام «تندد» و «تندر» می باشد. "
اصطلاح نکبت بار سنتی بزرگی در کلام احمد زمانی به نقل از یک حدیث قدیمی به طور مطلق با دید کاست گرایانه دینی دیده میشود که برای جلب توجه وی و همه طرفداران سنتهای دینی غربال نشده و محک نخورده یادآوری میگردد: "و یا بر می گردد به کسی که این شهر را بنا کرد و او انسانی غیر موحد بود که رسول خدا ـ ص ـ آن اسم را دوست نداشت لذا آن را طابه و یا طیـبَه نـامـید". تقسیم انسانها به انسان موحد و غیر موحد و کافر و ملحد کدام مشکل را حل میکند؟ ثانیاً کاشکی لااقل بدین معیار انسان موحد پایبند می ماندند و فاجعه های انسانی از برای کسب قدرت و مال دنیا در مدینه رخ نمی داد. این تقسیم بندی به چه نتایجی انجامیده است جز اینکه انسان موحد در مقیاس زمینی آن خدای واحد آسمانی و غیر قابل دسترس و عقل رس به سادگی همه اختیارات سیاسی و دینی در روی زمین به فرمانروای مستبد جامعه خویش تحویل داده و مشکل دیکتاتوری و عدم تحمل عقاید مخالفین سیاسی و عقیدتی را در کشورهای اسلامی عقب مانده از قافله جهان علمی و صنعتی و حتی اخلاقی (به نمونه ژاپن) را به بار آورده است. اخلاق علمی با معیارهای عدالت و انصاف، واقعیت و حقیقت، عشق و محبت، آزادی و رهایی، حرمت و حیثیت برای انسانها ملاک است و ارزشهای اجتماعی و علمی ایشان نه داشتن یک خدا یا چند خدا و یک پیامبر و یا چندین پیامبر و امام و واسطه های ساختگی ایشان است که از طریق سنتهای پوسیده نیاکان مفلوکمان به ما رسیده است. اگر حکمتی در کار بود برهوت رشد اجتماعی و فرهنگی و علمی و هنری و طبیعت کویری صرفاً نصیب جوامع اسلامی (به همراه چند جامعه بدوی افریقایی) نبود. ما یک ضرب المثلی در روستا داشتیم مبنی بر اینکه این گوسفندی که این همه ازش تعریف میکنی کو دنبه اش؟
۲ نظر:
سلام..عجب وبلاگ از همه رقمی دارید.. این روزها کمتر وبلاگی با این محتوا پیدا می شود. مقاله نام لر را خواندم پیشنهادهای جالبی دارد اما باید خیلی روی ادعاهای مطرح شده کار بیشتری کرد! لینکتان افزوده شد.. موفق باشید
با درود، درست است که به نظر میرسد همه رقمی است ولی بیشتر حول سه محور اصلی بررسی اساطیر و جغرافیای تاریخی و ریشه لغات ناشناخته و بررسی نشده است که بر اثر سالها تفحص و ممارست در آنها تجربیاتی به دست آورده ام. مطالب به زبانهای سوئدی و به ندرت به انگلیسی هم حول همین محورها است. مثل بندبازی که روی طناب راه میرود یا فوتبالیستی که با سر و پا مدتها روی هوا نگه میدارد. ما هم به قول معروف تمام اموال پدری در راه این باقالی خرج کردیم هیچ مشکلی هم پیش نیامد.
خوش باشید
جواد مفرد
ارسال یک نظر