آیا پای مادر مسن هولاکو از مغولستان دور دست هرگز به ایران رسیده است یا نه جای تحقیق دارد. به هر حال می توان نام برج -مقبره ای را که در میان شهر مراغه به مادر هولاکو یا گنبد کبود معروف است؛ مقبرهً خود هولاکوخان مغول به شمار آورد. ولی بر عکس مقبره برجی کنار و همراه آن با تفاوتی در سبک معماری نشانگر مقبره ملکه ای است که می تواند متعلق به همسر مسیحی وی (دوغوزخاتون، به احتمال زیاد) یا مادر مسیحی وی (سرقوی تی، به احتمال کم) باشد. می دانیم که هولاکوخان در سال 663 هجری قمری در سن چهل و هشت سالگی در خود آذربایجان در آذرشهر (توفارگان) در گذشته است؛ لذا مقبره اش هم می بایست در سمت مراغه و خود شهر مراغه بوده باشد. چون واژهً مادر در این باب به وضوح شکل مصحفی کلمه فارسی مزار گرفت. چنین تصحیفی در باب نام مقبرهً کورش یعنی مادر سلیمان (در اصل مزار مرد سلیم و صلح دوست) صورت گرفته است. این تصحیف به سادگی می توانست صورت بگیرد چون علی القاعده در زبانهای کهن ایرانی مزار می توانست به صور ماذار و مادار هم تلفظ گردد. افسانه مدفن هولاکو و سرداران مغول در جزیره شاهی از افواه عامیانه مردم جزیره شاهی بر خاسته است که لابد به مناسبت نام جزیره شاهی قلعه باستانی بزرگ و متروکه این جزیره را مدفن این فرمانروایان و سرداران مغول معرفی کرده اند. این ساده انگاری حتی به کتب درسی و فرهنگنامه راه یافته است چنانکه در لغت نامه دهخدا در این باب می خوانیم:
"هولاکوخان در کنار نهر جغاتو (زرینه رود در سمت جنوب شرقی دریاچه ٔ ارومیه) درگذشت و او را که 48 سال از عمرش می گذشت در کوه شاهو در مقابل دهخوارقان به خاک سپردند. (از تاریخ مغول عباس اقبال آشتیانی ، نقل به اختصار)."
این بدان معنی است که هولاکوخان در سمت جنوب شهرستان مراغه فوت کرده و جسد وی را از شهرستان مراغه پایتخت وی عبور داده و به سمت شمال برده و در جزیره ای نه چندان با اسم و رسم بی نام و نشان دفن کرده اند. کوهی هم به نام شاهو در سمت آذرشهر وجود خارجی ندارد. نام جغاتو در اینجا بی شک به معنی ترکی و مغولی تیراندازی با کمان آبنوسی است و اشاره به شکار و شکارگاه داشته است. از روایات صرفاً چنین بر می آید که هولاکوخان در هنگام مرگ در سمت دهخوارگان (آذرشهر) در منطقه نخجیرگاهی نخیرجان (قاضی جهان حالیه، گاسی گیان=منطقه پر گیاه و درخت) در کنار رودخانه آلمالوچای در دامنهً کوه قیزیل داغ حال تفریح و شکار بوده است که حادثه مرگ برای وی روی داده است. گرچه استاد بهروز خاماچی بر پایه این شواهد و قرائن اصرار دارد که مقبره هولاکو را باید در خود قاضی جهان جست و در این باب در کتاب فرهنگ جغرافیای آذربایجان شرقی در این باب توضیح میدهد: "از آنجایی که در تحقیقات به عمل آمده در آق گنبد یا قلعه هلاکوی جزیره اسلامی (جزیرهً شاهی) اثری از قبر هلاکوخان دیده نشده است این حدس با توجه به احتمال عباس مهیار قوت می گیرد که ممکن است قبر هلاکوخان از نوادگان چنگیز خان مغول و برادر قوبلای قا آن در قاضی جهان بوده باشد ، قاضی جهانی که درست در دره ای در پای قیزیل داغ قرار گرفته است." امّا در سمت خود این منطقه نخجیرگاهی مقبره ای یا برج دخمه ای وجود ندارد که بتوان به هلاکو منتسب نمود. لذا لرد کرزن در نظریه خود تنها کمی بی دقتی کرده که در کتاب جهانگردی ایران می نویسد: "اگر چه در شهر مراغه جایی به نام قبر هلاکو معروف شده اما قطعاً قبر اونیست شاید مادرش یا از زنانش در آن جا به خاک رفته است." چون در اینجا یک برج-قبر زنانه در کنار یک برج- قبر شاهانه قرار گرفته است که موضوع را روشن میسازد: همین پادشاه بزرگ هلاکوخان و ملکه بزرگ مغول دوغوز خاتون در این برج-مقبره ها آرمیده اند.
جالب است که بدانیم نام هولاکو در زبان مغولی به معنی اسب نجیب و نیرومند است و چون در ترکی به شکل هلاخو (چیزی شبیه منسوب به دارنده الاغ خوب) میشده است. از این موضوع داستانهای فکاهی ملانصرالدین (خواجه نصیرالدین توسی) و الاغ اساطیری معروفش پدید آمده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر