روستای چیکان: نمی دانم یادت هست که حدود چهل سال پیش پسر دائی مادرم حاجی ایمان پیش از سفر حج از جنب شرقی مسجد روستای چیکان بنایی به اندازه یک سوم مسجد سابق بدان افزود. آنجایی که به خاطر شیب خوب جای سرسره بازی ما کودکان روستای چیکان بود. گمان نمی کنم شما از روستای تازه کند سفلی و علیا صرفاً برای تحصیل به چیکان می آمدید یادتان مانده باشد. در هنگام کار از پی بنای این قسمت مسجد دو مُهر اوستایی بزرگ با چند حروف اوستایی در قاعدهً آنها به توسط خویشاوند مادری من اسد بیرون کشیده شد که من شاهد آنها بودم. بنا غلامعلی روز دیگر آنها را به عنوان سنگ ملات به درون آب آهک فرستاد. حروفات آن در ذهنم بود و در هنگامی به دانشگاه تبریز راه یافتم در هنگام مطالعه در کتابخانه مرکزی از میان گزارشهای اوستایی پورداود در یشتها جلد دوم در یافتم که اینجا (روستا و مسجد روستا) همان شپیکان یا شیچیکان کتب پهلوی بوده است که محل نگهداری اوستای عهد ساسانی بوده است. نام شهر مراغه یا همان رغه زرتشتی (شامل و روستای نزدیک آن در سمت شرقی از جمله چیکان) را به همین در نقشه های بطلمیوسی ماتوستانا به لغت مادی و پارسی یعنی جای کتابخانه نوشته اند. همان جایگاهی که استاد پور داود از روی تحقیقات مارکوارت ایران شناس آلمانی جای آن را بین کوه سهند و شهر مراغه حدس زده بود. اسامی شی چی کان و شپیکان را می توان به معنی محل قضاوت و محل غارها گرفت. می دانید که این روستا پر از محل غارها و دخمه های کهن زرتشتی است که در دل خاکهای رستی سفت آنجا کنده شده است و برای نگهداری دامها و هم چنین گذاشتن مرده ها در دخمه ها مورد استفاده قرار میگرفته است. برای شهر رغه زرتشتی یا همان مراغه کهن (مارگیانه، محل علفزارها) نامهای هروم و برزه (بردع محل دستگیری افراسیاب) ذکر نموده اند که یادآور بخشهای مرتفع آن شهر بوده اند. در اوستا در واقع نام کوه زریش (به لغت پهلوی زیر- ریچ= زیر ریز) در رابطه با دستگیری افراسیاب توسط هوم عابد و سرور (سپیتمه جمشید، گودرز کشوادگان) هرا برزئیتی (محل نگهبانی واقع در بلندی) ذکر شده است که همچنین نام اوستایی البرز کوه است و مأخذ اصلی آن. اطلاق این نام بدین کوه زریش شهرستان مراغه لابد به سبب وجود دو قسمت از کلان شهر رغه زرتشت به نامهای هرا و برزه بوده است: چه نام روستای هره در شرق چیکان شکلی از همین کلمه هرا است. حتی تپه بلندی در اراضی این روستا نیز هرای داغی خوانده میشود. در سفر چند سال پیش برادر زاده ام شرح میداد که "در تپه طاقدیسی بلند و عریض و طویل بالای این روستا زیر بنای دیوار بسیار طویل و عریضی به سوی کوهستان پیدا شد" از این گفته بر می آید که لابد روستای هره و نام کهن هروم این شهر– که بعداً به عنوان زادگاه زرتشت با نام اورمیه مشتبه شده است. نام خود را از آن دیوار و حصار دفاعی کلان شهر رغه آذربایجان مرکز آذربایجان به ارث برده است. اما به نظر میرسد نام برزه اشاره به قسمتی از شهر داشته است که در تپه طاقدیسی پیش آتشکده آذرگشنسپ کهن در کنار روستای علمدار قرار داشته است.
نامهای تازه کند که در بسیاری از نقاط ایران به خصوص در آذربایجان دیده میشوند غالباً نه به معنی روستای تازه تأسیس بلکه به معنی روستای واقع در همواری و گودی است. یکی از معانی کلمه تازه در فارسی و کلمه "ته سه" در کُردی به همین همواری و گودی است. می دانید که این دو روستای تازه کند علیا و سفلی نسبت به سطوح و تپه و کوههای اطراف همبن وضعیت را دارند.
نام کوه زریش را می توان به معنی زیر ریچ (یعنی کوه ریزش کننده) یا ارزیش اوستا (کوه راست ایستاده) گرفت که هر دو معنی در باره آن صدق میکنند. در قله این کوه در میان صخره ها به طور طبیعی تالاری از سنگها ی یکپارچه و ترک خورده درست شده است که به معبدی می ماند. سمت جنوبی و نفوذ پذیر آن را با سنگهای درشت قابل حمل به رنگهای گوناگون انباشته اند که معلوم میشود قله کوه در مواقع خطر جنگ به عنوان جان پناه مورد استفاده قرار میگرفته است. به احتمال زیاد در دوران سوم زمین شناسی محل لانه دایناسورهای پرنده بوده است. در شاهنامه این کوه و یا خود کوه مقابل آن کوه غار هامپوهول به نام هرا (یعنی محل نگهبانی) خوانده شده است. در واقع در مورد هر دو صدق میکند. چون بالای کوه غار هامپوهول نیز به عنوان سنگر با سنگها دیوار دفاعی سنگ چین درست نموده اند. مطابق شاهنامه هوم عابد که در بالای این کوه مشغول عبادت بود ناله افراسیاب (مادیای اسکیتی) را از غار هنگ شنید و به دستگیری وی شتافت. یعنی به روایت فردوسی غار هنگ همان غار هامپوهول (هم – پایو- اوول، جایگاه بلند پناهگاهی)است. جالب است که در زبان کُردی هن پاویل معنی جالب پناهگاه استوار واقع در دامنه کوه را می دهد که به بهترین وجهی موقعیت طبیعی و دفاعی غار هامپهول را بیان می نماید. گرچه مشخصات غار هنگ بیشتر به معبد به اصطلاح مهری ورجوی میخورد که معبد یا گور دخمه سکایی (اسکیتی) بوده است. لابد در کنار محل اقامت موقتی مادیای اسکیتی در اینجا ایجاد شده بوده است. مطابق شاهنامه در هنگام دستگیری افراسیاب، کیخسرو (کی خشثرو، هوخشثره) در همان نزدیکی در آتشکده آذرگشنسب کهن (منظور ویرانه کائین کعبه حالیه= کعبه شاهان، بین اراضی روستاهای کیم نوا و علمدار) مشغول عبادت بوده است که این خبر خوش دستگیری قاتل پدرش فرائورت (سیاوش/ فرود) به وی رسید. مطابق کتب پهلوی مکان پل چینوت (قضاوتگاه و دادگاه روز بازپسین) خیالی زرتشتیان نیز همینجاست یک طرف آن همان کوه هرابرزئیتی (زریش) و سوی دیگر کوهی است که نامش ذکر نمیشود (ما اکنون گوو داغ گوئیم یعنی کوه آبی یا آسمانی) و آن زیر هم رود دائیتی (رود دادگاهی پر از خرچنگ و مار و ماهی که در زمان کودکی ما بود؛ یعنی موردی چای کنونی یعنی رود مردابی یا رود مردگان ) در گودی عمیق بین این دو کوه نزدیک به هم روان است. پل خیالی چینوت در ارتفاع یک و نیم کیلومتری بالای آن کشیده میشد و آن پل برای پاک دینان به اندازه جاده ای پهنی میشد ولی برای ناپاک دینان به باریکی تیغه شمشیری میگردید و ایشان را از آن بالا شقه کرده و به ته دره می فرستاد.
در مورد روستای مغانجیق (مغان- جیک، یعنی جایگاه مغان) گفتنی است که در کتب پهلوی این روستا تحت نام دارجه زبره (روستای واقع در پیچ "رود درجا") در کنار شاخه رود دائیتی (موردی چای) به عنوان زادگاه زرتشت وانمود شده است. ظاهراً به سبب شباهت موقعیت جغرافیای نام و نشان آنجا با شهر شوشا (شوشی در قره باغ) داشته است که محل و مقر حکومتی سپیتمه جمشید (ملقب به هوم و گودرز کشوادگان) پدر سپیتاک زرتشت بوده است. به نظر میرسد مراغه اقامتگاه تابستانی سپیتمه جمشید داماد و ولیعهد آستیاگ بوده است. این امر اخیر و نشانیهای روستای مغانجیق سبب یکی گرفته شدن آنجا با شوشی شده است. معلوم هم نیست که سپیتاک زرتشت (گائوماته بردیه، داماد و پسر خوانده کورش) واقعاً در کجا و چه موقعی از سال حدود 600 پیش از میلاد، در شهرستان مراغه یا شوشی و یا حتی جایی در اطراف و اکناف آن متولد شده است. ولی به هر حال همانطوری که گفته شد محل حکمرانی پدر وی در شهر شوشی بوده است. همانطور که خود وی پیش از بر گماشته شدن به حکومت بلخ در رغهً آذربایجان یعنی شهر مراغه حکمرانی ولایات آذربایجان و اران و ارمنستان را داشته است. لابد همین امر محل حکمرانی زرتشت در این منطقه شهرستان مراغه باعث فراموشی نام شهر اصلی محل زیست خانواده وی در سمت شهر شوشی قراباغ (ورجمکرد= باغ دژ ساخته موبد درخشان) شده است.
۱ نظر:
سلام دوست عزيزم آقاي مفرد كهلان
واقعا ازتوضيحات جامعتان كمال استفاده را بردم ممنون
خوشحال ميشوم با نقطه نظرات خوبتان مارا راهنمايي فرماييد
ارسال یک نظر