نام خود نام جزیره ابن عمر در سمت غربی شهر کنونی ماردین (به زبان آرامی یعنی شهر دارای برج و بارو و کلات) در آن سوی شرق آن معنی شهر آباد و عمران را داراست. چه اگر ابن را با آبان و عمر (عمریه) را با عمران و عمارت و آبادی مطابقت دهیم؛ این معنی را به وضوح مشاهده می کنیم. به نظر میرسد این نام بعداً در مورد قصبه ابن عمر کهن به معنی فرزند معمر گرفته شده و با ابو دهیر (پدر معمر) جایگزین شده است. در واقع اسم کهن منطقه مطابق تورات پادان آرام (آرامیان واقع در دشت میانه و بطن آبها، آرام نهرائیم) نام داشته است که به نامهای جزیرهً کردو (دشت میان آب، یا چوپان= کُرد در فرهنگ منطقه) در آمده است. می دانیم نام کهن بخش بزرگی از این منطقه در عهد پادشاهی گمیل سین از سلاطین اور (قرن 22ق.م) کَرده آمده است. در این صورت این کردان (چوپانان) به غیر از کردان (چوپانان ایرانی-سکایی تبار میتانی کردوخی تبار) بوده اند که بعداً در نیمه شمالی جزیره ساکن شدند. در عهد آشوریان در قرن سیزدهم میلادی و دو قرن پیش از آن میتانیان (چوپانان گردنده خورشید پرست) در این ناحیه حکومت می نموده اند که همچنین به نام پاپهی (گله دار) خوانده میشدند که پیشتر از آن در ترکیب پادشاهان شبان اسب پرور (هیکسوس) به مصر سفلی حمله برده و به مدت یک قرن و نیم آنجا را تصرف نموده بودند. می دانیم که فردوسی نیز در شاهنامه نام کُرد (کورتی) را به معنی چوپان گرفته است:
چو گرد آمدندی از ایشان دویست
بر آنسان که نشناختندی که کیست
خورشگر بر ایشان بزی چند و میش
بدادی و صحرا نهادیش پیش
کنون کُرد از آن تخمه دارد نژاد
کز آباد ناید بدل بَرْش یاد
بود خانهاشان سراسر پلاس
ندارند در دل ز یزدان هراس
مسلم به نظر در طی اعصار قرون کلمات آرام (نام قوم آرامی ها) با رمه زبانهای سامی و ایرانی (گله دار) و ا- رم (منطقه عمران و آباد) جایگزین شده و سرانجام به جزیره ابن عمر (منطقه عمران میان آبها) مسمی گشته است و آن در اساس ارتباطی با قصبه جزیره ابن عمر کنار قسمت علیای رود دجله نداشته است. در معانی نامهای کهن شهر بزرگ منطقه موصل (مپسیلا ی خبر گزنفون، یعنی جای برجسته کنار آب)، بوذ اردشیر (شهر مقدس واقع در یال)، فایها (فردوس)، کادره (سبز) و حدبه (شهر واقع در یال و کوهانه) را می داده است و گویا در مکان موصل قدیمی قرار داشته است. چنانکه اشاره شد نام سرزمین باستانی این ناحیه همان کرده بوده است که درعهد اسلامی به صورت بقردی (بیت کَردی) موجود بوده است. مکان قصبه بیت باقردی (بدین دارای ثروت بالنده)- که با بیت کردی=بقردی مشتبه شده است- و شهرک مجاورش بیت زابدی (قصبه محل کنار آبزار یا رود آبزارها/زهاو) و بیت زابدی که مکانشان در قسمت شمال شرق شاخه های دجله ذکر شده است با قصبات باخما (بغ مه) و زبار (به همان معانی مذکور) مطابقت دارند. به طوریکه اشاره شد حتی شکل ظاهر و معنی این نام صرفاً با نام کًردان متشابه و مترادف است نه اینکه کرده های کهن (پادان آرامیان، آرام نهرائم) همان اسلاف کردها باشند. حتی از اصل صورت پاپهی این نام کرَدَ یا کورتی صحبت شده است. که در اصل نام ایزد میتانی و ارمنی لغت پاپ (به لغت سانسکریت یعنی متصدی نان و شراب مقدس لقب پیشوای دینی آیین میترایی، همچنین به معنی شبان گردنده) است که در تثلیث ارمنی باب، تیگران و واهاگن به صورت باب یعنی درخشان به جای میثره (ایزد گردندهً خورشید) قرار است. نام قبیله باستانی کورتی که ساکن کوهستان آزو (ساسون حالیه در غرب دریاچهً وان) بوده اند در این رابطه قابل بررسی و مّد نظرها هستند. این دو نام باستانی این حوالی یعنی کرده و کورتی که می توانند به معنی سرزمین واقع در محاصره آب و کوه نشینان را بدهند. در عیون الاخبار ابن قتیبه آمده است: "دیه بقردی (ظاهراً همان باخمای حالیه یعنی ناحیه پر ثروت) که پس از طوفان ساخته شد. دیه بقردی بوده است که نامش سوق الثمانین (در اصل به معنی بازار کالاهای پر ارزش) است (ظاهراً همان سالتاکای خبر یونانیان به معنی جایگاه کالاها). نوح چون از کشتی بیرون شد، آنجا را پی افکند. و برای هر یک از مردانی، که با وی در کشتی بودند، خانه ای بساخت. چون هشتاد تن بودند. از این رو امروز آنجا را سوق ثمانین خوانند. لغت قردو به اکدی به معنی پهلوان و نیرومند است ولی این مفهوم نه با نام قوم و نه با نام منطقه همخوانی دارد، لذا لفظ مادی- میتانی ناحیهً پرثروت باید اساس وجه اشتقاق آن بوده باشد. در عنوان مشابهه آرامی داستان طوفان در خبر مارعباس کاتینا- موسی خورنی قهرمان طوفان که در کشتی به سمت کردستان ارمنستان سفر میکند، نامش کسیسوتریوس (کشتیبان سراسری، منظور ایزد ماه اورارتویی خالدی) است. موسی خورنی در رابطه با خط سیر کشتی کسیسوتریوس از سکایوردی (پسر قوچ وحشی، به جای خالدی دارای حیوان توتمی قوچ وحشی) و ساناسار (عقاب سرور، نیای اساطیری هایاساها، ارامنه) و کوه درسیم (محل آسایش و خوشی، ساسون) و شخص ارگامزان (صاحب ارگ، خالدی) در رابطه با نواحی جنوبی تر اورارتو یاد میکند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر