در این سمت نام شهرهای کهن بتلیس (باغگیش) و شهر چوب بری و قالیبافی اخلاط، موش، تاتوان، آمید (قره آمد= آمد سترگ، دیاربکر)، ارجیش و بلث دیده میشوند که معانی لفظی آنها در زبانهای مختلف محلی مربوطه از این قرارند: بتلیس (علی القاعده پتراوس یعنی دارای چشمه بالنده، یا همان بغ-گش= دارای چشمه غنی). موش (محل دارندگان مواشی)، تاتوان (شهر کنار دریاچه)، آمید (شهر گذرگاهی استوار) یا همان دیاربکیر (دیوار استوار گذرگاهی؛ دیوار پهر/پکر)، اخلاط (خلاط، محل خریطه و نجاری)، ارجیش (محل ارگ و دژ) و بلث (به معنی بیشه= علی القاعده تبدیل حروفات همان ورشَ= بیشه) است:
در باب شهر عمده این منطقه یعنی دیاربکر یا همان آمید کهن در فرهنگ دبا از مقاله محمد آصف فکرت می خوانیم: "اصطخری آورده است که مخرج آب دجله از بالای شهر آمد است (ص 75). وی مسافت آمد تا موصل را 4 روز و آمد تا شمیشاط را 3 روز مینویسد (ص 76). باروی شهر آمد که از سنگهای سیاه آتشفشانی (بازالت) ساخته شده، توجه جهانگردان را به خود جلب کرده است (همانجا). درازای شرقی ـ غربی باروی شهر 700‘1 متر و شمالی ـ جنوبی آن 300‘1 متر و محیط باروها 000‘5 متر است. بر روی بارو جادهای به پهنای 3 تا 5 متر ساخته شده است. این بارو 78 برج دارد (همانجا). بیشتر مؤلّفان و جهانگردان که این شهر را دیدهاند، از برج و باروها و سنگهای سیاه آن یاد کردهاند. ابن حوقل مینویسد که باروی شهر آمد از سنگ سیاهِ آسیاست و این سنگ در سراسر دنیا بیمانند است (ص 201). ناصرخسرو که در 438ق/1046م به آمد رسیده، از باروی درونی و بیرونی و دروازههای آهنین آن یاد میکند و 4 دروازۀ باب الدّجله (خاوری)، باب الرّوم (باختری)، باب الأرمن (شمالی) و باب التَّلّ (جنوبی) را نام میبرد (ص 11). مقدسی نام یکی از دروازهها را باب السّر در هنگام جنگ به کار میآمده است (ص 140). این دروازه مخفی را اکنون اوغرون قاپی میگویند (همانجا). یاقوت نیز از قدمت و استواری شهر که از سنگ سیاه بر بلندی و قسمت بیشتر آن در محاصرۀ هلالوار دجله بنا شده و از چشمهها و چاههای کمعمق آن که میتوان با دست از آنها آب برداشت، یاد میکند (ص 66)."
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر