ویرانه هایی که به کاخ بارعام و کاخ دروازه معروف شده اند؛ با توجه به سکوهای محل سوار شدن بر اسبان و مذبح پله کانی به وضوح نشانگر محل جنگاوران و مؤبدان و بزرگان کشور بوده است. دیوان خانه در واقع معبد خدای ملی آسمان و دانایی گریفون شکل پارسها بوده است که به اسامی وایو و اندروای (مرغ آسمان)، وارونا (ایزد خردمند آسمان)، آنزو (سیمرغ حکمت، نزد سومریان) است که داریوش آن را با خدای آسمان گریفون شکل مصری هوروس مطابقت داده بود. معبد این ایزد به شکل مکعب بوده است. به نظر میرسد این طرز معماری برای ایزد خرد و زمین و آبهای ژرفی بابلی ائا (انکی) بوده است. همانکه در شکل ائابعل (بعل معبد آبها، هبل) تبدیل به خدای مخصوص کعبه در مکه شده بود. نام پارس (پارسو) در زبان سومری به معنی قربانگاه یعنی مترادف پاسارگاد (پئسه- آر-گاد= محل توجه و زیارت) در زبان پارسی است.
یکی از دو مذبح آیینی پاسارگاد پیش عمارت بار عام
در وبلاگ یادگار تاریخ از منبع نامشخص و نویسنده یا نویسندگان نامشخصی که مربوط به منابع رسمی کشور بوده اند چنین اطلاعاتی در باب قصرها و ساختمانهای پاسارگاد در اختیار خوانندگان آن قرار داده شده است (مطالبی که در اینجا نیاز به بررسی آنها نبود از آن حذف شد): "پاسارگاد یا دشت مرغاب جلگه مرتفعی است در شمال غربی استان فارس كه در دامنه تپه ها و كوه های منشعب از جبال زاگرس واقع شده است. شكل آن به مستطیلی می ماند كه در شمال 12-10 كیلومتر عرض دارد و در شرق و غرب حدود 25 كیلومتر طول دارد و قسمت پایینی آن (در واقع در جنوب غرب) نوك تیز می شود. و به تنگی منتهی می گردد كه 12 كیلومتر طول و 200 تا500 متر عرض دارد و « تنگ بلاغی» خوانده می شود و پاسارگاد را از كوتاهترین راه به جلگه سیوند می رساند.
موقعیت جغرافیایی پاسارگاد در كشور ایران
دشت مرغاب یا جلگه پاسارگاد را رودخانه پلوار سیراب می كند. بخاطر همین رودخانه پلوار، جلگه پاسارگاد همیشه بارور و نشیمنگاه اقوام بوده است.
محوطه باستانی پاسارگاد در 138 كیلومتری شیراز، در فاصله سه كیلومتری جاده آسفالته شیراز به آباده قرار دارد. دشتی كه پاسارگاد در آن واقع شده، همانطور که اشاره شد، به نام دشت مرغاب نامیده می شود و مساحتی تقریباً 20*15 كیاومتر و ارتفاعی حدود 1200 متر از سطح دریا دارد.
پاسارگاد را راهی شاهی به تخت جمشید و شوش پیوند داده، هرتسفلد و دیگران آثار این راه را در جلگه مرغاب یافته اند كه از شمال وارد می شده و از مغرب تل تخت می گذشته و به كنار آرامگاه كورش می آمده و سپس یكراست به تنگ بلاغی می رسیده است. بعدها این راه به طرف شرق كشانده شده است، به گونه ای كه جاده شاهی اصفهان- شیراز از سمت شمال، از دو سه كیلومتری مشرق رودخانه پلوار به جنوب و جنوب شرقی سرازیر می شده و در جنوب شرقی به تنگ بلاغی می رسیده است. از میان این راه ، جاده ای عمومی به دهكده مادر سلیمان یا مرغاب می رسد كه اكنون به روستای به نام پاسارگاد معروف است و پس از گذر از پلی فلزی (تازه احداث)، یكراست به سوی آرامگاه كوروش می رود تا از آن جا به شمال و شرق پیچیده و آثار دیگر را دور زند.
معماری آرامگاه کورش
اولین بنایی كه در بدو ورود به محوطه تاریخی حفاظت شده پاسارگاد با آن مواجه می شویم بنایی موسوم به آرامگاه كوروش كبیر میباشد، این بنا ساخته شده از قطعات سنگهای بزرگ سفید آهكی است كه روی هم قرار داده شده اند و صفه آرامگاه را كه متشكل از شش ردیف پلكان مرتفع است و همچون هرم خودنمایی می كند را ایجاد می كنند.
از شش طبقه صفه ارتفاع طبقه زیرین 65/1، طبقه دوم و سوم هركدام 05/1 متر و ارتفاع سه طبقه دیگر هركدام 5/57 سانتی متر می باشد. مساحت اولین طبقه صفه 35/13 * 30/12 متر می باشد، در حالی كه مساحت طبقه ششم كه اتاق آرامگاه بر روی آن قرار دارد 40/6 * 35/5 متر می باشد.
قطعات سنگها را با بست های آهنی دم چلچله ای ( خاص هنر هخامنشی ) وصل كرده اند و از هیچ گونه ملاتی جهت اتصال سنگها به هم استفاده نكرده اند.
در حال حاضر ارتفاع آرامگاه از سطح زمین 10/11 متر می باشد.
اندازه اتاق آرامگاه 11/3*17/2 متر و بلندای آن 5/327 سانتی متر می باشد.
این اتاق در گذشته درسنگی داشته است. ضخامت دیوارهای این اتاق 50/1 متر می باشد. هرتسفلد برای نخستین مرتبه متوجه می شود كه اتاق دارای دو در بوده و سوراخ های پاشنه درها مشخص است.
قسمت شیب دار بالای اتاق كه دو قسمت می شود دارای 75/4 متر طول و 85 سانتی متر ارتفاع است.
در سال 1349 ه.ش. توسط استروناخ برای نخستین بار یك دایره برجسته در روی سنگ بالای در اتاق آرامگاه كوروش دیده شد كه قسمت بالای آن از بین رفته،استرو ناخ آن را نمادی از اهورامزدا می داند.
كـــــــاخ دروازه
كاخ دروازه یا كاخ R استروناخ یا كاخ نقش برجسته دار هرتسفلد، دروازه پاسارگاد به شمار می رفته و در منتهی الیه مجموعه كاخ ها در فاصله 200 متری جنوب شرقی كاخ بارعام واقع شده است.طرح آن به صورت تالاری بوده مستطیل شكل، به طول 5/28 متر و عرض 5/25 متر كه دارای دو ردیف چهارتایی ستون بلند و چهار درگاه بوده است. درگاه های شمال شرقی و شمال غربی اصلی بوده اند و دو درگاه دیگر فرعی تالار كاخ دروازه اطاق شكوهمندی بوده با وسعت 542 متر مربع و سنگ فرشی از تخته سنگهای خوش تراش سفید مرمرین داشته كه بعدها همه را از جا كنده و برده اند، زیرستونها مكعب های مضاعف یا دو پله ای با قاعده ای متجاوز از 2*2 متر و ارتفاعی 160 سانتی متر بوده است كه از سنگ سیاه نیك تراشیده شده، درست كرده بودند و روی آنها را شالی از سنگ سیاه پاكتراش ولی بی پیرایش گذارده و قلمه های ستون را همچون استوانه ای بلند و بی پیرایه بر آنها نهاده بودند. با توجه به خصوصیات بنا، ارتفاع درونی تالار به 16 متر رسیده است. ستونها گویا از گاوهای دو سر درست شده بودند كه رویشان به سوی درگاههای اصلی بوده است.
دیوارهای تالار بسیار كلفت بوده و در داخل تا حدود 70 سانتی متر ازاره بندی (ازسنگ سپید) شده بودند و در خاردارای نیم جرزهای پهن چند پله ای بوده اند كه بر استقامت آنها می افزوده است.درگاه های اصلی ظاهراً در حدود 9 متر بلندی،حدود 20/3 متر پهنا و 5/4 متر عمق داشته اند.
كف درگاه از سنگ سیاه خوب تراشیده پوشیده شده است و جرزهایی از سنگ سفید مرمر نما داشته اند كه بر هر كدام نقشی وجود داشته است. چنان می نماید كه در این هم بمانند«دروازه ملل» در تخت جمشید،جرزهای درگاه ورودی به نقش گاو بالدار آراسته بوده است. در درگاه های فرعی كه در میانه دو جناح طولی تالار تعبیه كرده بودند،جرز و كف از سنگ سفید بوده و هر درگاه 80/1 متر پهنا و 55/1 متر عمق داشته است. بر هریك از چهار جز این دو درگاه نقش یك موجود طبیعی یا خیالی و بلای سر آن كتیبه ای سه زبانی (فارسی باستان، عیلامی و بابلی) به خط میخی تراشیده بودند. از این چهار نقش اصلی،تنها یكی، در شمال غربی،مشهور به صورت انسان بالدار (تصویر سمبلیک کورش)، باقی مانده است.
كاخ بارعام
بقایای ساختمانی را كه ایرانیان« دیوان خانه » می خواندند و هرتسفلد آن را « كاخ ستون دار » نامیده ( چون یك ستون آن بر جای مانده است ) و استروناخ از آن به عنوان كاخ S یاد کرده و بعداً به « كاخ بارعام» مشهور شده در 1250 متری شمال شرقی آرامگاه كوروش واقع شده است. « كاخ بارعام » مشتمل بر یك تالار مركزی و چهار ایوان در اطراف آن بوده است. تالار كاخ بنایی رفیع و مستطیل شكل بوده با طول 35/32 متر، عرض 14/22 متر و ارتفاعی كه تا بام به 18 متری می رسیده است. سقف آن بر 8 ستون (در دو ردیف چهارتایی) استوار بوده است.
در این كاخ هم دو نوع سنگ سیاه و سفید آهكی بكار رفته است، زیر ستونها سنگ های سیاه و شالی و قلمه ستونها (قلمه 12 متری مشتمل بر 4 تكه) از سنگ سفید مرمر نما بوده است.سر ستون ها هم به شكل جانوران و سر از سنگ سیاه بوده ؛ آثاری از سر ستون های شیر، شیردال (شیر شاخ دار) و گاو و اسب یافته اند. سرستون های اسب مانند خاص این بنا می باشد.
درمیانه هر یك از چهار دیوار، در گاهی از سنگ سیاه به پهنای 206 سانتی متر و عمق 162 سانتی متر تالار را به ایوان جانبی وصل كرده است. جوانب این درگاه را نقوشی آراسته،آنچه باقی مانده در دو جرز درگاه شرقی و دو در شمالی و جنوبی است.
نقوش درگاه جنوب شرقی : مردی برهنه پای با جبه ای كه با زینتی چون فلس های ماهی آراسته شده و دامنی كوتاه در جلو و مردی كه پای و سم گاو دارد و دمی بسیار آراسته و مزین به گل و در دست چوبی گرفته كه سر آن در عقب به درفشی منتهی گردیده است. جهت پای این دو نشان می دهد که رو به سوی ایوان تالار می رفته اند.
نقوش در گاه شمال غربی: پاهای برهنه یك انسان را نشان می دهد كه جلو یك هیولا راه می رفته . این جانور پاهایی چون چنگال عقاب داشته و ردایی بسیار آراسته پوشیده است.
نقوش درگاه جنوب غربی: بقایای نقش سه مرد برهنه پای بلند جبه را نشان می دهد كه سه جانور سم دار را به دنبال می كشند.
كاخ اختصاصی
در 230 متری شمال غربی« كاخ بارعام » و شمال شرقی« بوستان پاسارگاد » بقایای كاخی واقع است كه مختصات یك بنای مسكونی را دارد و از این روی به « كاخ نشیمن » یا « كاخ اختصاصی» شهرت یافته است. استروناخ این کاخ را کاخPمی نامد. تا آغاز سده بیستم چون تنها یك جرز سنگی از این كاخ بیرون از خاك بود، آن را « كاخ جرزدار » می نامیدند. طرح این كاخ مستطیلی به طول 76 متر و عرض 42 متر میباشد با تالاری 30 ستونی (6*5ردیفی) با یك ایوان داراز 40 ستونی (20*2ردیفی) در شرق و ایوانی ستونی (12*2) درغرب بوده است. هرایوان دو اتاقی جانبی هم داشته است. دو درگاه بزرگ تالار را به ایوان متصل كردند كه در مركز قرار نگرفته و از سمت شمال واقع شده اند.
نام و وجه تسمیه پاسارگاد
نزدیك به دویست سال از اثبات مشهد مادر سلیمان به عنوان آرامگاه كوروش و دشت مرغاب به عنوان پاسارگاد قدیم می گذرد و در این مدت نیز درباره صورت و معنی «پاسارگاد» سخنان بسیاری عنوان شده است. نخستین كسی كه اظهار نظر كرده است هرودوت می باشد او می گوید كه«پاسارگادی» نام مهمترین طایفه و عشیره پارسیان بوده است و هخامنشیان از این طایفه برخواسته اند.
نخستین كسی كه نام پایتخت كوروش را یاد كرده ، كتزیاس پزشك یونانی داریوش دوم و اردشیر دوم هخامنشی است كه در ایران می زیست و لابد به این نام آشنایی كامل داشته است. وی نوشته است كه كوروش در « نزدیك پاسارگاد» بر آخرین پادشاه ماد پیروزی یافت.
پس از او آریستبولوس، از یاران اسكندر مقدونی، می گوید كه این سردار «گنج پاسرگاد» را تاراج كرد. استرابو جغرافیانویس و مورخ سده اول میلادی و همچنین نیكلائوس دمشقی و پلیانوس از پاسارگاد نام برده اند، پلینی می گوید: «رودخانه ای است به نام سیتپ گانوس كه اگر بر آن هفت روز كشتی برانند به شهر پاسارگاد می رسند. پلوتارخوس، كنتوس، كوریتوس و استفانوس بیزانسی كه در سده یازده و دوازده میلادی می زیسته از پاسارگاد نام برده اند. چنانچه می بینیم یك دسته از روایات باستانی نام شهر را« پاسارگاد» دانسته و دسته دیگر آن را با «پارس، پرس» ارتباط داده اند تا جائیكه به عنوان نمونه ویلیام اوزلی كه در 1810 تا1812 به همراه نماینده بریتانیا در ایران بود در سفر نامه خود تخت جمشید و پاسارگاد را یكی می داند و می گوید كلمه «پرسه پلیس» را به نادرست یاد كرده اند و آن « پارسه گرد» بوده یعنی « نشیمنگاه پارسیان».
در بررسی نوشته های صاحب نظران بطور كلی می توان اینگونه نتیجه گرفت كه:
نام اصلی شهر پاسارگاد چیزی شبیه« پُسُر گَد» بوده و رابطه ای میان این نام و«پارس» نیست. -
نام پاسارگاد از اسم قبیله شاهی پارسیان یعنی قبیله «پاسارگاد» گرفته شده كه « گران گرزان» (پُسُر - یا پُزَر یا پُچُرُ به معنی گران و سنگین و گَرُ یا گدا به معنی گرز می باشد) معنی می داده است.
و نیز نوشته اند كه پاسارگاد در اصل پس از كادرش یعنی پشت كوه اركادر بوده است. كوه اركادر راداریوش كبیر -ضمن نبشته های میخی خود در بیستون (بند 11 از ستون اول) ذكر كرده است."
چنانکه در آغاز متن گفته شد کلمات پارس و پاسارگاد به معنی محل قربانگاه دینی می باشند. لذا نظر فوق در باب وجه اشتقاق پاسارگاد در پاراگراف فوق در این باب محلی برای توجه و اهمیت جدی ندارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر