پنجشنبه، شهریور ۲۵، ۱۳۸۹
یک بررسی جدید در باب محل دخمه های کورش دوم و کورش سوم
از آنجاییکه کورش دوم یعنی همان سپهسالار توس اوستا و شاهنامه، محبوبیت بی نظیری در عهد خود و نزد هخامنشیان و ملل امپراطوریهای ماد و پارس داشته است. لذا باید برای وی مقبره و دخمه ای در پارس متصور شد. در واقع آن کورشی که گزنفون در شاهنامه محبوب ملل خاورمیانه و سردار کی خشثرو (کیاکسارس، هوخشثره، کی خسرو) معرفی کرده همان کورش دوم نیای پدری کورش دوم (سپهسالار توسِ اوستا و شاهنامه) است. گزنفون به صراحت میگوید که وی به اکرام و احترام نزد خانواده خویش در پارس در گذشت. وی در جنگهای رهایی بخش ایرانیان به همراه برادر کوچک خود آریارمنه (گستهم) شرکت جسته و مطابق شاهنامه و اوستا در این عهد سپهسالار ایران بود و از نظر مقام و محبوبیت با دایی خویش کی خشثرو برابری میکرد. عظمتی که یونانیان از مقبرهً و باغ محل دخمه کورش سوم نموده اند به هیچ وجه با آن مقبره موجود مطابقت نمی کند. در واقع محبوبیت بی نظیر همان کورش دوم بوده است که محبوبیت کورش سوم را دو چندان مینموده است. لذا می توان ساختمان دخمه مادر سلیمان (مزار سلیمان) را متعلق به همان کورش دوم دانست. چه در نقطه مقابل آن زندان سلیمان (زین دان سلیمان، یعنی جایگاه اسباب و ابزار نظامی سلیمان) با دیواره با عظمتش وجود دارد که در واقع نوعی بزرگتر آن مقبرهً مادر سلیمان بوده است. اشتراک در نام سلیمان و عظمت و سر سبزی این مقبره همین اثر باقی مانده زندان سلیمان را به وضوح محل باغ و دخمهً با عظمت کورش سوم نشان میدهد. بر عکس مکان سنگلاخی و نه چندان با عظمت مادر سلیمان حاوی مشخصات آن توصیفاتی نیستند که یونانیان از باغ و ساختمان معظم آن صحبت داشته اند. این موضوع همچنان مورد بحث باقیمانده است. ولی در میان دوستداران آثار باستانی ایران آن مزار سلیمان مقبرهً کورش بزرگ پنداشته اند. به سبب همین هست که سنگهای آن کاخ با عظمت به غارت رفته و مقبره نسبتاً ساده پدر بزرگ سالم بر جای مانده است. مطابق خبر استرابون مقبره کورش سوم به سان برجی در درون باغی بود و مطابق آریستوبول آن بنا به سبب اجناس گرانقیمت حتی در زمان خود اسکندر توسط دزدان و غارتگران چپاول شد. آپ پیان می گوید نعش روغن بلسان مالیدهً شده کورش را روی لوحه بزرگی از طلا قرار داده و البسه گرانبهای او را روی میزی از طلا گذارده، یا به دیوارها آویخته بودند. نزدیک مقبره اطاقی هم ساخته بودند، که مغ هایی در آن سکنی داشتند، مقبره را حفظ و همه روزه قربانی میکردند. در مورد بنای زندان سلیمان می خوانیم: "در حاشيه شمالي محوطه كاخ ها در سلطه ويرانه ها ديواره (برج) سنگي بلندی با ارتفاعي نزديك به 14 متر قرار گرفته است. اين ساختار به شدت آسيب ديده و به زندان سليمان معروف است. نزديكترين نمونه مشابه به آن كعبه زرتشت در نقش رستم است. اما برج، زندان سليمان ساختهً زمان كوروش و يا كمي پس از اوست. شهبازی به درستی این بنا را مقبره پنداشته و افرادی دیگر با توجه به معنی لفظی زین دان سلیمان آنجا را محل ابزار و آلات کورش دانسته اند." (یادگار تاریخ). مشکل فرهنگی ما تنها در عدم تعیّن درست این دخمه ها نیست. چون اساساً نه خبر هرودوت و نه نوشته خشایارشا قبول دارند که این کورش کبیر، کورش سوم (ثراتئونه= سومین کورش) است نه کورش دوم (قهرمان اصلی کورشنامه گزنفون). گویا هنوز در فرهنگ ایران باید تاریخ اساطیری ملی را به خوارزم کشید و با تاریخ مدون قاطی نکرد.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۲ نظر:
استاد آقای شاپور شهبازی گور دخمه دشتستان رو متعلق به کوروش دوم میدونه... نظر شما چیست؟ آیه میشه این بنا رو متعلق به کوروش دوم (توس) دونست؟
من هنوز مطمئن نیستم که گور دخمه کوروش دوم همان دخمه معروف پاسارگاد است یا نه، احتمال دارد دخمه بزرگ و مجلل کوروش سوم (بزرگ) همان جایی بوده است که تصویر وی باقی مانده است. حدسم این بوده است که این گور دخمه مربوط به آریارمنه (گستهم) برادر کوروش دوم باشد. چون نوشته ای بر آنها نیست و این فضا را برای نظریه های متفاوت باز می گذارد.
ارسال یک نظر