سهشنبه، فروردین ۱۱، ۱۳۹۴
معنی پرهام و فرید
نام پسران دکتر هلاکویی یعنی پرهام و فرید را در میان نامهای ایرانی ویکیپدیا به ترتیب به معنی پیر همه و بی همتا آورده اند. پرهام به صورت پَرَهام به معنی برتر از همه است. ولی با توجه واژه های اوستایی پَرَ-هَئُمَ (افشره هوم) و فرَ-ئِتَ (پیش رفتن) می توان آن ها را بر اساس بنیان تاریخی و فرهنگی ایرانی شان به معانی «برتر از همه» یا «افشره گیاه مقدس هوم» و «پیشرفته» گرفت.
در اوستا واژه های فرائیتی به معنی روان و جاری و پیشرفت و فرَئِتَ به معنی رهسپار شدن و جاری شدن ریشه های نام فریدون (کوروش به معنی مرد سیلابی) هستند. جزء ئیتی (رفتن و شدن) در اوستا به صورت ایدی نیز ذکر شده است. در فرهنگ واژه های اوستایی احسان بهرامی جزء "اید" id به معنی سوختن آمده است که نشانی آن داده نشده است که با توجه به کلمه سانسکریتی iddha یعنی درخشان و فروزان و روشن بر افروخته، اصیل می نماید لذا این می تواند ریشه ایرانی نام عید باشد. این معنی آن از معنی سانسکریتی واژۀ "اید" به معنی ستایش مناسب تر می نماید. بر این پایه نام فرید را میشود "بسیار درخشان و سوزان" معنی نمود. این نشانگر آن است که نام فریدون (کوروش) معنی منسوب به خورشید را نیز می داده است. در رابطه با نام پرهام گفتنی است نام مشابه وی در اساطیر زرتشتی فراهیم رُوان (=پراهیم روان) است که نامش به عنوان پدر بزرگ مادری زرتشت به مفهوم پُر از هیمه روح بخش گرفته شده است و در اساس باید به معنی پر از هوم روح بخش بوده باشد، چون در واقع او همان هوم عابد دستگیر کننده افراسیاب (مادیای اسکیتی) در کنار دریاچه ارومیه بوده است و در شاهنامه وی بیشتر تحت عنوان گودرز کشوادگان (شیوا سخن دانای سرودهای دینی با ارزش) آمده است که همان سپیتمه تاریخی خبر کتسیاس است که داماد و ولیعهد آستیاگ و شوهر شاهدخت آمیتیس بوده و پدر مگابرن ویشتاسپ (تیگران، فرمانروای ارمنستان، بعداً گرگان) و سپیتاک (زریادر، فرمانروای آذربایجان، بعداَ بلخ) که هرتسفلد این دومی را همان زرتشت سپیتمان می داند.
پنج سال پیش نام رُهام را به صورت رئو-هئُمَ بازسازی کرده و آن را به معنی دارای مِی با شکوه گرفته بودم و وی را با هوم (دارای مِی خوب) و سپیتمه مطابقت داده بودم. الان با افزوده شدن معنی نام فراهیم روان (پُر از هوم روح بخش) بدین فهرست متوجه میشوم خود نام سپیتمه (سپیت-مه) که در رابطه با زرتشت به صورت سپنتمه (سپنت- مه) نیز ذکر شده است در واقع به معنی دارای مِی مقدس یعنی مترادف همان هوم و رهام و فراهیم روان بوده است. در نوروزنامه، شاه شمیران (شاه سرزمین سرما) که در رابطه با جمشید (شاه صاحب جام مِی) است پدید آورنده مِی به شمار آمده است. لذا نام جمشید اوستا نیز که در رابطه با سرزمین سرما و رودخانه دائیتی (موردی چای سهند) و کوه هئوکئیریه (هوکر، سبلان) است یکی القاب سپیتمه به نظر می رسد.
ولی با توجه به معنی نام آستی بارسِ (ایشتی بَرَ= فراهم دارایی) که دیگر آستیاگ در نزد کتسیاس است، نام فراهیم رُوان به معنی فراهم دارایی (ثروتمند) خواهد شد و منظور از وی خود همان آستیاگ/ایشتویکو/آژدهاک (ثروتمند). چون در اوستا ایشتی و رَوَنگهه (رَوَن)و آژدیایی به معنی دارایی و خواسته و بَرَ به معنی فراهم کردن است. نام داماد و ولیعهد آستیاگ یعنی سپیتمه نزد کتسیاس آستی گاس (صاحب تخت سلطنت) است و نام دیگر وی را به صورت اسپنداس (سپنت-داثَ یعنی دارای ارمغان مقدس، منظور شراب هوم) آورده است.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر