شنبه، اسفند ۱۶، ۱۳۹۳
مطابقت لولوبیها با آریائیان هندی تبار ماقبل تاریخ فلات ایران
در بررسی تاریخ ایران باستان سنت شده است که هر کلمه دارای حرف "ل" را که در خود نام لولوبی ها هم دیده میشود کلمه ای غیر آریایی و غیر ایرانی فرض کنند در صورتی این حرف در زبان آریانهای هندی و سکایی استعمال فراوان داشته است و غالب نامهای جغرافیایی ماد کهن با زبان سانسکریت قابل تعیین و تبیین هستند. یعنی می توان تصور کرد پیش از آمدن آریائیان ایرانی که حرف "ل" در زبانشان رایج نبوده است شاخه ای از آریائیان هندی تبار در فلات ایران ساکن بوده اند و از اینجاست که لغات آریائیان هندی به میان کاسیان و هوری-میتانیان رسیده است. با توجه به مترادف شدن نامهای لولوبی و میتانی و ماننایی و ساگارتی و گور-ان در معنی غارنشین تصور من این است که نام رسمی و فراگیر این آریائیان هندی تبار ابتدا لولوبی بوده و بعد ساگارتی شده و بعد در مقیاس کوچکتر تبدیل به مُغ و گبر و گوران گردیده است. آریاییان کاسی شاخه هندواروپایی مجزایی از لولوبیان (میتانیان، ساگارتیان) بوده اند.
مطابقت قبیلۀ مُغان با گورانها، ساگارتیان، میتانیان و لولوبیان
١- ریشه قبیلۀ مادی مُغ را غالباَ مَگَ/مَغَ آورده اند و واژۀ مَغَ را در اوستا به معنی مغاک و غار و سوراخ گرفته اند.
٢- نام گورانها که از سمت ارس تا سمت ایلام پخش هستند در کُردی به صورت گَور- ان به معنی منسوبین به غار می باشند.
٣- نام مردم باستانی ساگارتی را که از سمت دریاچه هامون تا آشور پخش بوده اند به معنی غارنشین گرفته اند.
٤- نام مردم آریایی میتانی میان مردم قفقازی هوریان را میشود به صورت "مَئِثَ- نی" می توان به معنی دارندگان مساکن زیر زمینی معنی کرد. حتی نام ماننا در هیئت "مان-نی" به همین معنی است. در تاریخ ماد تألیف دیاکونوف منطقه ماننایی ارومیه، میتانی-هوری نشین معرفی شده است.
٥- نام مردم لولوبی را میشود زندگی کننده در میان لول/لوله ها (سوراخها و غارها) گرفت.
در واقع محل اماکن این مردم که در عهد باستان تحت نام لولوبی (از مرزهای اورارتو تا سمت اراضی بابل و عیلام ) و ساگارتی (زیکرتو در سمت میانه و زاکروتی در سمت کرمانشاه و اربیل) و میتانی (در سمت نواحی کُردنشین) و مُغ (از درون فارس تا قفقاز) نشان دهنده وسعت و گستردگی جغرافیایی قوم واحد بسیار بزرگی بوده است. یعنی مردم لولوبی بر خلاف تصور غالب ایرانشناسان همانند کوتیان (دارندگان توتم سگ) از بومیان غیر آریایی نبوده اند.
معتقدم از پنج قبیلۀ اتحادیه قبایل مادی باقی مانده در خبر هرودوت یعنی ستروخاتیان (نیرومند سخن گویندگان)، پارتاکانیان (مردم کنار رودخانه)، آریزانتیان (قبیله نجبا= مادها)، بودین ها (مردم وابسته به بوته مقدس) و بوسین ها (مردم وابسته به توتم بزکوهی) به ترتیب سورانها (سور-ری-انها/زازاکها، محکم سخن گویندگان، از اعقاب گومریان)، مردم ناحیه اصفهان، مردم الیپی (=نجبا، در بین همدان کرمانشاه)، لُرها (منسوبین به درخت نشاط آور) و کُرمانجها/شکاکها (خانوار منسوب به توتم بزکوهی، سکاها) بوده اند.
بررسی برخی نامهای فرمانروایان و نواحی و کوهستانها و رودخانه های لولوبی در زبان سانسکریت:
در زبان سانسکریت از نام فرمانروایان لولوبی ساتونی: حقیقی و ایما(ش)کوش: کشنده راهزن و تاردونی: کشورگشا، پیر مگرون: پر ثروت، آمینخا: خداداده، ایکی: فرمانروای دانا، لاسیرابی کوتی یا لولوبی به صورت لاسه رو- وی به کُردی: والامقام، لاپانائیلا (=لاوا- نائیرا): بُرندۀ نیرومند، کیوشبورا: فرمانروای مسلح معنی می دهند.
از نام شهرها لولوبی بارا (به صورت بهارا): انبار، کاک ری: برخوردار از باغ یا برخوردار از شمشیر و زیمری: زمستانی و هودون: محل جمع شدن و مه سو (به صورت مج جو): زیبا، ارزیو: بی گرد و خاک و سفید، اوزی: آرزویی، کینبا: محل غله معنی میدهند.
از نام نواحی و کوهستانها نام نیسیر، محل به بیرون جاری شدن، یاکینبا، محل غله جو، زرگاری، کوه زرین یا کوه کمربندی و رودخانه ای، نیکدی/نیکدیم: پاک و تمیز، ایرا: آب، غذا، زمین، باد، راحتی، سیماکی: مرز و سرحد یا محل سردسیری یا سیماشتو: محل سرما، آرزیو: توده ستونی، یا فید وبی گرد و خاک، کولار: کوهستان کناری. لالار: کوهستان میانی، سوانی: منسوب به سگ، نیش بی: باد زننده و بادگیر، پادیر (باتیر): جاده.
از رودها رادنو: آب و رودخانه، ادیر: برکت و افزایش دهنده.
در کردستان بلاگ مطلب نسبتاَ جامعی در بارۀ نامهای لولوبی آورده شده است که به خاطر آشنایی با آنها مطلب را به عینه نقل می نماییم:
لولوبی ها
در این جهان پر از رمز و راز به درازای تاریخ، تمدن های رشد نموده و شکوفا شدند، یکی از این تمدن های کهن و جنگجویی دوران بسیار دور قومی است به نام «لوللو» یا «لولوبی» که در پاره ای از متون باستانی به آنها برمی خوریم. ما در این مقال کوشیده ایم تا حد امکان گوشه های از تاریخ باستای سرزمین کردستان و گوشه های از تاریخ ناشناخته ای آنها را بیان کنیم.
بین النهرین از طرف مشرق به فلات ایران مشغول است که در نواحی کوهستانی و پرتگاه های غربی آن اقوامی به نام لولوبی ، گوتی و کاسی زندگی میکردند، نام این قوم و سرزمین طی دوره های مختلف بصورت های گوناگونی از این قبیل در میان پاره ای از منابع آمده است، لولوبوم، لولوبیوم، لولویو، لولوبی، لوللو در فاصله قرن 70- 15 قبل از میلاد، یعنی دوران اقتدار بابل کهن تلفظ واژه «لوللوم» رواج بسیاری داشته است. یک قرن قبل از دوران بابل کهن پادشاه مقتدر این قوم «آنوبانی نی» اسم این قوم را بدین شیوه نگاشته بود Lu_Lu_bi(ki)im ، لولوبیوم منگنه زده و کشیده و سفت شده لولوبوم بود و «ئوم» نیز پسوندی است آکدی ، «ki» نیز نشانه و نماد سرزمین بوده که می بایست به دنبال لولوبیوم نوشته می شد نه بدین شیوه.
شالمانصار یکم شاه آشور (1274-1224 ق.م) از این قوم به نام های لولوبی و لوللومی یاد کرده است، یعنی پادشاه معاصر وی «نبوکد نصراول» شاه بابل و معاصر شاهان آشور از این قوم با نام دیرینشان لولوبی سخن به میان رانده است. مرکز حکومت و فرمانروایی این قوم سلیمانیه امروزی در خاک کردستان عراق بوده است. اگرچه حدودشان بدرستی معلوم نیست ، اما در لوحه که در زاب یا زهاب و از آنوبانی نی حمکران لوللو و گوتی کشف شده و متعلق به قرن 28 پیش از میلاد است، گفته می شود ، قدیمیترین اسنادی که در باب این قوم در دست است یک کتیبه نارام سین که در حدود 2500 قبل از میلاد نوشته شده است. بنابر قول ژان دمرگان فرانسوی پادشاه مقتدر عیلام «شوتروک ناخونته» در حدود 1200 سال قبل از میلاد این سنگ کهن را که در شهر «سیپار» نزدیک بابل بوده بدست آورده و به نشانه پیروزی خود آن را به پایتخت خویش در شرق منتقل کرده و بروی آن سنگ شرح آن غلبه را به زبان عیلامی افزوده است، کتیبه نارام سین امروز با وجود مشکلاتی که دارد خوانده می شود. نارام سین در این سنگ نبشته شرح لشکرکشی و غلبه خویش را بر قوم لولوبی و طوایف دیگر که در اطراف دجله و دیاله بوده اند بیان می دارند، شند دوم راجع به لولوبی ها نقش معروف آنوبانی نی پادشاه مقتدر آنهاست که در ناحیه زهاب (سرپل زهاب) کرمانشاه واقع است. پادشاه در حضور الهه «ایشتار» که او را بر دشمنان پیروزی بخشیده است ایستاده و پا را برتن دشمنی که بر زمین افتاده نهاده است. طرز لباس و زینت و جامه پادشاه و الهه به خوبی نمایان است. این خدا به دستی نیزه ای گرفته و برآن تکیه کرده است و بدست دیگر طنابی گرفته و میخواهد به لب یکی از اسیران ببندد، اسیران همه برهنه هستند و دستشان را بر پشت بسته اند و آنها را بوسیله حلقه ای که از لب گذرانیده مثل حیوان رام کرده اند، این پادشاه در ستون یک نگاشته است :
«آنوبانی نی پادشاه توانا، پادشاه لولوبی نقش خود و نقش الهه ایشتار را در کوه «باتیر» رسم کرده، آن کس که این نقش و این لوح را محو کند به نفرین و لعنت آنو و آنوتوم و بل و بلیت و رامان و ایشتار و سین و شمس ... گرفتار باد ئ نسل او بر باد رواد...»
ناحیه «هالمان» که در دوره اسلامی «حلوان» و امروزه راب یا زه هاو(سرپل زهاب) است، جرو متصرفات لوللوها بوده، بنابر تحقیقاتی که دکتر «سپایزر» انجام داده ممکن است فرمانروایان قرن 18 و 19 پیش از میلاد آشور هم از اقوام لوللوها بوده باشند که به احتمال زیاد شاخه ای از آنها هم در سوریه می زیسته اند، در دوران ساراگون حکمران آکد پادشاه لوللو «لاسیرابی» نام داشته ، براساس لوحه ای که مربوط به «نارام سین» حاکم آکد است و در بند «گاور» کشف شده است، سپاهیان آکد که به فرماندهی همین پادشاه نارام سین به سرزمین لوللو حمله ور شده و آن را به تصرف درآورده اند. مدت زیادی نگذشت که در زمان پادشاهی همین نارام سین لشکریان گوتی سپاهیان آکد را در هم شکستن و آن حکومت را منقرض کردند و در نتیجه سرزمین لوللوها هم آزاد شده و آن قوم بار دیگر استقلال خویش را بازیافتند. نارام سین در زمان سلطنت خود با اقوام غیر سامی «گوتی» و «لولوبی» که در دامنه های غربی زاگرس مسکن داشتند و برای تصرف «سوبارتو» تا حوالی دیاله پیش آمده بودند ، جنگهای نموده که قبلاً بدان اشاراتی داشتیم ، در روی تخته سنگی که در نزدیکی «دیاربکر» کشف شده به توسعه امپراتوری به طرف کوههای ارمنستان اشاره شده است ، با آنکه «شارکالی شاه» در برابر آنها ایستادگی کرده است، «آشور ناصیرپال دوم» در فاصله سالهای 884-880 قبل از میلاد چهار بار به سرزمین لوللو لشکرکشی کرده ، در یکی از کتیبه های به جا مانده می گوید : سرزمین لوللو را حاکمی است بابلی به نام «نورآداد» . این گفته نشان می دهد که شاید در این زمان ، سرزمین لوللو جزو متصرفات حکومت بابل بوده و در ضمن استقلال داخلی هم داشته است . لشکریان آشور از طریق دربند بازیانی که در آن زمان «بابیت» نامیده می شود وارد سرزمین لوللو شده اند. دربند بازیانی دارایی دیواری بوده که به دور آن کشیده شده بود و پشت آن دیوار قلعه اوزی قرار داشته است. لشکریان آشور که این راه را غیر قابل عبور یافته اند از طرسق کوههای پشت دربند به سرزمین لوللو داخل شده و شهرهای بابیت ، دغارا، بارا و کاکری و بیست شهر دیگر را تصرف کرده اند تا بالاخر شهر «زیمری» را که پایتخت لوللوها بوده به چنگ می آورند. حاکم لوللو به نام «آمینخا» به کوهستان های چیا پناه برده و به قول «سرالمستید» آشورشناس ، همراه عده ای فرمانده هانش در قلعه «نیسیر» یا «کینبا» یا «پیرمگرون» پناه می گیرند. ولیعهد آشور «شالمانصر» که فرماندهی لشکریان آشور را بعهده داشته به کمینگاه «آمینخا» حمله می برد و شکست خورده باز می گردد. چنین به نظر می رسد که سرانجام سازشی بین دو طرف به عمل می آید ، بعد از شکست «شالمانصر سوم» 773-883 قبل از میلاد از «سادوریس اول» حاکم «اورارتو» سرزمین لوللو برای مدتی جزو تصرفات شاه اورارتو محسوب شد. در اوسط قرن هشتم پیش از میلاد سرزمین زاموا بدست «آپلیا» حاکم شورشی آشور افتاد و در اواخر از طرف حکومت آشور، به نام لوللوم نامیده شد. سرزمین لوللوم در اواخر حکومت آشوریان دچار جنگ و جدال داخلی ناشی از شورشی های پادشاهان آشور شد و این وضع تا زمان پیدایش دولت ماد و زوال آشور ادامه داشت و بعد به تصرف دولت ماد درآمد و سومین پادشاه سلسله ماد «هوه خشتره» در دومین لشکرکشیش به نینوا پایتخت آشور از سرزمین لوللوم عبور کرد.
رشید یاسمی در متاب کرد و پیوستگی نژادی می نویسد : لولوبی ها مالک دشت زهاب و شهر زور و سلیمانیه بودند.
دسته های این عشیره به سهولت می توانستند راههای کاروانی بابل را قطع کنند، راهی که امروز از کفری و کرکوکو آلتون کوپری می گذرد در تصرف آنان بوده است. به ظاهر چنین به نظر میرسد که قوم لوللو تمدنی مناسب داشته و بعد از ایجاد ارتباد با آکد از پیشرفت بیشتری برخوردار بوده است. در نوشتن خط اکد را قبول کرده و صنعتگرانی چیره دست بوده اند ، چنانکه «آشور ناصیرپال» صنعتگرانی از لوللو را به شهرهای آشور جهت رونق و ترقی کوچ داده و به شواهد آثار باقیمانده آشور لوللوها شهرهای زیادی داشته اند که دلیل رفاه و مدنیت این قوم بوده است. در روایات سلف نام یک پادشاه لوللوم مقدم برعهد «سارگین» مذکور است که اسم او «ایماکوش» بوده است، از پادشاهان این قوم میتوان به «ساتونی»، «لاپانائیلا» و از همه مشهورتر «آنوبانی نی» اشاره نمود. قبلا! نظر به این بود که این پادشاه در دوره آکد حکومت داشته ولی تازه ترین نظریه در این باره آن است که بعد از نارام سین و قبل از «گونگنوم» (لارسا 1932-1906 ق.م) در قید حیات بوده و فرمانروایی نموده است، در ازمنه بعد آنوبانی نی را از پادشاهان گوتی دانسته، او را شهریار شهر «گوته» شمرده اند، در افسانه های بابلی حاکی وحشت و دهشت مردم بابل از حمله طایفه گوتی است آنوبانی نی را بصورت جانوری عجیب رسم کرده اند. در نزدیکی این نقش ستون پیروزی تاردونی است، تاردونی پسر «ایکی» که کتیبه ای به زبان و خط آکدی دارد از خدایان بابل «شمس» و «اداد» یاری می طلبد. این تاردونی هم در این زمان میزیسته و ظاهراً از پادشاهان لولوبی باید شمرده شود. کوهستان های معروف «نیسیر»، «یاکینبا» یا کوه «زرگاری»، نیکدیم، نیکدی، ایرا، سیماکی، آرزو، کولار، لالار، سوانی، نیشپی یا کوه اورامان در این سرزمین قرار داشته و رودخانه های «رادنو» و «آدیر» هم در آنجا جریان داشته اند. همچنین از شهرهای مشهورشان می توان «بابیت»، «داغارا»، «بارا»، «کاکری»، «زیمری»، «هودون»، «مه سو» ، «آرزیو» و قلعه «اوزی»، «کینبا» اشاره داشت. مرز لوللوم از طرف جنوب به منطقه زهاب می رسیده و منطقه «هورین شیخان» گستردگی سرزمینشان بوده است ، مرزهای شرقیشان به «پنجوین» میرسید و اگر به طرف داخل تر پیش برویم در میابیم که مناطق «رانیه» و «قلعه دزه» بی هیچ شائبه ای جزو سرزمین لوللو بوده اند و میتوان به مرزهایشان در پشت زنجیره کوههای قندیل پایان داد.
منابع: ١- کرد و کردستان پرفسور زکی، محمدامین. ٢- تاریخ قدیم شرق نزدیک؛ مستر هول. ٣- کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی؛ یاسمی، رشید. ٤- گزارشهای باستانشناسی هیئت فرانسوی. ٥- تاریخ قوم لوللو، فاضل قره داغی (منبع کردستان بلاگ)
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر