یکشنبه، فروردین ۰۲، ۱۳۹۴
نام و نشان کوروش در روایات ملی ایران
نام کوروش (مانند سیلاب) مرکب از کور بلوچی یعنی رود کوهستانی و پسوند شباهت وَش فارسی یا کور بلوچی و لوش کُردی (=روش) به معنی سیلابی است. نام یکی از پادشاهان عیلامی کیدین هوتران پسر کورلوش بوده است. از سوی دیگر کوروش تاریخی همان است که در اوستا تحت نام ثراتئونَ (ثری-تَو-اون= نهر نیرومند) و روایات حماسی و اساطیری ایران جایی تحت نام فریدون/فریتون (فریَ-توَ-اون= جاری شونده توانا) و جای دیگر با شخصیتی متمایز به نام لهراسپ (سیلاب تند و بر افکننده) به عنوان جانشین کیخسرو (کیاخسار، هوخشتره) ظاهر شده است. هیئت آگردات نام کوروش در نزد استرابون را نیز به صورت آ-ئوغرَ-داتَ A-oghra-data می توان به معنی مرد سیلاب تند و سریع گرفت. پس در واقع نام مقبره کوروش به صورت مادر سلیمان (در واقع مزار سیلاو مان= مزار مرد سیلاب مانند) درست برجای مانده است. در اینجا مطابق لغت نامه دهخدا سیل فارسی صورتی از کلمه سیر (پر و فراوان) است. همین جزء در نام سیر دریا نیز به کار رفته است. در اوستا اسطوره پائوروَ (پاروزن، از ریشه پرَوَ سانسکریت یعنی قایقرانی کردن یا پئورو- آوَ، پر آب و سیلابی) که در پیوند با ثراتئونه (=کوروش) است در اساس شرح استعاری نبرد سه ساله کوروش (فریدون) با ایشتی ویکو/آستیاگ (اژدهاک، ضحاک) است. در جلد اول یشتها، گزارش استاد پورداود می خوانیم:
" از برای من ای زرتشت اسپنتمان این ارویسور ناهید را بستای کسی که به همه جا گسترده و درمان بخشنده... او را کشتی ران پائوروَ ستایش نمود، وقتی که یل پیروزمند فریدون وی را در هوا به صورت یک کرکس به پرواز نمودن واداشت. از این جهت او سه روز و سه شب پی در پی برای خانه خویش در پرواز بود نمی توانست که (در آن) فرود آید. در انجام سومین شب او به سپیده دم رسید. در گاه بامداد روشن و توانا به اردویسور ناهید ندا در داد: ای اردویسور ناهید رود به یاری من به شتاب مرا اینک پناه ده. اگر من زنده به زمین اهورا آفریده و به خانه خویش رسم. هر آینه من از برای تو در کنار آب رنگها. هزار زَور از روی دستور تهیه شده و تصفیه گردیده آمیخته به هوم، امیخته به شیر نیاز خواهم آورد. آن گاه اردویسور ناهید به صورت دختر زیبایی بسیار برومند خوش اندام، کمربند در میان بستۀ راست بالا، آزاده نژاد و شریف، از قوزک پا به پایین کفشهای درخشان پوشیده با بندهای زرهای زرین (آنها را) محکم بسته، روان شد. او بازوانش را محکم بگرفت، چست و چالاک، طولی نکشید که او را در یک تاخت تند سالم بدون ناخوشی و بی صدمه همانطوری که در پیش بود به زمین اهورا آفریده، به خان و مانش رساند."
یک شبانه روز در اینجا نشانه یک سال است. مورد مشابه روایت کتسیاس است هر بار دست بردن کوروش به گرفتن خورشید یک دهه به شمار آورده است: دینون به نقل از کتزیاس مینویسد که "کوروش در زمانی که محافظ شاه ماد بودهاست در خواب دید که سه بار در حال دست بردن در خورشید است". این خواب را برای وی چنین تعبیر کردند که سی سال فرمانروایی خواهد کرد. عنصر کرکس در این اسطوره اشاره به قداست مقام پائوروَ (کوروش سوم) دارد چه نوع کرکس ریشدار و استخوان خوار همان همای سعادت ایرانیان است که توسط ثراتئون دوم/کوروش دوم (توس چشمه نیرومند از خاندان نوذر= فرمانروایان نو/هخامنشی) به پرواز در آمده است. دو کرکس مقدس که در پیش داریوش (عقاب مانند) و همراهانش توسط هفت جفت عقاب فراری و زخمی میگردند اشاره به مقام قدسی برادر خواندگان بردیه (وهیزداته بردیه حاکم فارس و نیمه شرقی امپراطوری هخامنشی و گائوماته بردیه مغ حاکم بلخ و نائب السلطنه کمبوجیه) که بعد از شنیدن خبر شایعه مرگ کمبوجیه در مصر حکومت خویش در پئیشیا اوادا (نقش رستم) در فارس بر متصرفات هخامنشیان رسمی اعلام نموده بودند.
در کوروشنامه گزنفون کوروش دوم (توس نوذری) نواده آستیاگ و خواهر زاده کیاخسار (کیخسرو) و داماد و سردار وی معرفی شده است که درست می نماید. چه در واقع نامهای آستیاگ (ایشتی ویکو= ثروتمند) و فرائورت/فرورتیش (فرَ-وَرِت-ایش) در معنی خواهان دارایی بسیار مترادف بوده و به جای هم به کار می رفته اند. از این روی است که کتسیاس به جای نام فرائورت نیز نام آستیاگ را آورده و کوروش دوم و سوم را فرد واحدی حساب کرده است. به نظر می رسد عنوان اوستایی فرائورت/فرورتیش (فرود سیاوش) یعنی سیاورشن در واقع سیه- وَرِ(ت)- ایشن= خواهان ثروت گسترده بوده است که به سهو به دارنده اسب سیاه ترجمه شده است.
راجع به کوروش اول گفتنی است که در منابع آشوری در حدود سال ٦٤٩ پیش از میلاد از کوروش اول یاد شده است که فرزند خود آروکو را به گروگان نزد آشور بانیپال فرستاده بود. گروهی با توجه به کتیبه داریوش در بیستون که به اختصار هخامنش را جد اول کوروش نیای کوروش معرفی نموده است، وجود سه کوروش شجره نامه خبر هرودوت را قبول ندارند ولی داریوش جای دیگر در همین کتیبه بیستون میگوید که "هشت نفر پیش از من شاه بودند و من نهمین از خاندان هخامنش هستم". تصور من این است که داریوش صرفاَ یک راست فرمانروایان هخامنشی شجره نامه خویش بر شمرده است نه مجموع دو شاخه خاندان هخامنشی پارس و انشان را که همانا داریوش، ویشتاسپ، آرشام، آریارمنه، چیش پیش دوم، کوروش اول، کمبوجیه اول و چیش پیش اول و هخامنش بوده باشد.
چندی پیش در این رابطه به دو مطابقت لهراسپ و فریدون روایات ملی با کوروش تاریخ مدون رسیده بودم:
١- مطابقت لُهراسپ با کوروش
مطابق شاهنامه پادشاه بزرگی که بعد از کیخسرو (کیاخسار) فرمانروای ایران میگردد لهراسپ است. در سانسکریت واژه لَهری به معنی موج بلند و وسیع و واژه سپَ در اوستا به معنی در هم شکننده آمده است. بنابراین می توان این نام شاهنامه ای را به معنی مَرد موج بلند و وسیع و سیلابی گرفت و آن به وضوح مطابق معنی نام کوروش در معنی مرد سیلاب مانند میگردد. می دانیم آستیاگ در رؤیایش کوروش نازاده را به صورت سیلابی می بیند که قاره آسیا را در خود غرق میکند. واقعه مرگ لهراسپ در سمت بلخ و ارتباطش با اسارت یهود هم یادآور کوروش است:
شهنشاه لهراسپ در شهر بلخ ------ بکشتند و شد روز ما تار و تلخ
بنابراین نام اَئوروت اَسپ را که هیئت اصلی نام لهراسپ بشمار می آید می توان در اصل در هیئت اَئوروتَ -سپَ به معنی موج سیلابی تند و در هم شکننده گرفت. چون جالب است که واژۀ اورمی در سانسکریت که معادل اَئوروَ و ائوروت اوستا به معنی تیز و تند می باشد به معنی موج نیز هست. بدین ترتیب اَئوروتَ- سپَ معادل لهراسب به همان معنی مرد موج تند و سیلابی بوده است.
در این رابطه گفتنی است دو پسر لهراسپ یعنی ویشتاسپ (سگ وحشی، ببر/پلنگ) فرمانروای کشور سفلی (اورارتو) و ماد و زریر (دانای دعاهای کهن) فرمانروای نواحی دروازه تنائیس (بین دربند قفقاز) تا دروازه کاسپی مطابق دو پسر خوانده کوروش یعنی مگابرن (برنده نترس) و سپیتاک (فرد سفید و مقدس) پسران سپیتمه (داماد و ولیعهد آستیاگ) و آمیتیس (دختر آستیاگ، همسر بعدی کوروش) هستند که کوروش ایشان از محل های فرمانروایی سابق برداشته و به فرمانروای گرگان و دربیکان سمت بلخ انتخاب کرده بود. هرتسفلد، سپیتاک سپیتمان بلخ را همان زرتشت سپیتمان بلخ می داند.
٢- مطابقت فریدون با کوروش
چند شباهت بین کوروش و فریدون از محمدمهدی جوکار و من:
١- فریدون با دو دختر ضحاک ازدواج کرد، کوروش با دختر آستیاگ ازدواج کرد.
٢- فریدون ضحاک (اژی دهاک= اژدهاوش) را در دماوند درغل و زنجیر کرد به گزارش آستیاگ (اژدهاک= ثروتمند) به دستور کوروش دستگیر شد و به گزارش کتزیاس توسط عوامل خودسر کوروش کشته شد و به گزارش هرودوت تا پایان عمر در دربار بود.
٣- فریدون منقرض کننده حکومت ضحاک است و کوروش منقرض کننده حکومت آستیاگ.
٤- ضحاک طبق اساطیر پادشاهی ستمگر بود آستیاگ نیز به نقل از تواریخ فردی ستمگر بود آنچنانکه هرودوت درباره وی گوید «علت اصلی پذیرش یوغ پارسیان از سوی مادها پس از 128 سال فرمانروایی در آسیای علیا تا رود هالیس - جز در زمان سکاها- خشونت و سنگدلی و ستمگری آستیاگ بود!» ن.ک. کتاب 1 بند 130.
٥- فرار فریدون و مادرش فرانک (سیاهگوش) از مأموران ضحاک، شبیه نجات دادن کوروش کودک از امر قتل وی توسط آستیاگ و سپردن وی به دایه ای به نام سپاکو (سگ/سگ وحشی) است. (بند افزودۀ من)
٦- کتایه (درنده و پاره کننده در کُردی و سانسکریت) و برمایه (پردانش)، برادران کوروش در مقام همان مگابرن (ویشتاسپ، تیگران) و سپیتاک (زریادر، گائوماته بردیه) هستند. چه کتسیاس مگابرن را جایی پسر خوانده کوروش و جای دیگر برادر (در اساس برادر خوانده کوروش) معرفی می نماید. (بند افزودۀ دیگر من)
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر