نظر به واژه های اوستایی و پارسی مو (آمو) و مَو (حرکت) و واژۀ مَهی سانسکریت به معنی جریان رودخانه معلوم میگردد که این نامها به معنی محل دارای آب روان و جاری بوده اند.به نظر می رسد کلمه مویه به معنی اشک ریختن نیز از این ریشه بوده باشد. این نامها را می توان به معنی محل درخت مو (تاک) نیز گرفت.
۳ نظر:
با سلام
يعني صورت اصلي واژه، آموگان = آموجان = موجان = مُجن ؟
با سلام
سال گذشته درباره واژه ( كِلارك ) از شما پرسيده بودم (در گلمكان به كف سپيدروي خوراكهاي آبكي در حال پخت گفته ميشود)؛ و پاسخ شما اين بود( در کُردی کَل و کِل به "جوش" و "شدت گرما و حرارت و ماده سفید روی سطح"است. بنابراین کِل- ار- ک یعنی ماده سفیدی که بر اثر جوشیدن در سطح آب جمع شود).
درباره واژه كلاردشت ، با احترام به ديدگاه قبليتان كه در وب سايت مازند آمده (( کلمه کلار را به سادگی می توان از ریشه خیل آر ( بیرون آورنده نیش های بلند و کج خلنده؛ فارسی کهن خوهل آور) یعنی جایگاه گرازان گرفت.)
آيا ميتوان با توجه به اشارات فراوان درباره باتلاقهاي منطقه " كلار " در واژه "كلار دشت" را با واژه "كلارك" در يك ريشه جستجو كرد؟
با سپاس
با توجه به توضیحی که دادید و همچنین واژه کُلار طبری به معنی موج و طغیان شدید آب می توان کلاردشت را به معنی محل طغیان آبها گرفت.
مویه به معنی اشک ریختن هم از این ریشه مو (آمو) است.
ارسال یک نظر