چهارشنبه، دی ۰۲، ۱۳۹۴

معنی جومر، اشکناز، ریفات و توجرمه

در تورات در شمار پسران جومر (گومر، دارندگان آواز جنگی) از اشکناز (ایشکوز، مردم دارنده جام، کوتی)، ریفات (ری-پت، سروران صدای بلند) و توجرمه (تو-ژیه-رمه= گروه پرستنده مار ترسناک و نیرومند= قوم تئوژیه اوستا) نام برده شده است. معلوم میشود از این میان دو نام اخیر متعلق به اسلاف زازکها (بلند آوازان) و کُرمانج ها (خانوارهای مربوط به الهه مادر ماروش اسکیتان، ویشاپازوننر= اژدهانژادان در خبر موسی خورنی، پرستندگان الهه پرودئیاد سندارامت= مادر نرم و پُر پیشدادی) و یا همان سورانی ها (منسوبین به مار) و کردوخ/کردهوک (منسوبین به مار سّمی) بوده اند. دلیل اینکه در نزد ارامنه واژۀ مار بیشتر به جای ماد بکار رفته به همین دلیل تقدیس الهه مادر مار شکل اسکیتی نزد کُردان بوده است. کُرما (کرم= جنبنده دراز) در اسطوره کرم هفتواد نیز به جای مار و اژدها است. از این جاست که در اساطیر کردان بازماندگان قوم اژی دهاک (اژدهای سّمی) به شمار رفته اند. در نواحی کُرد نشین آذربایجان غربی هنوز آثار تقدیس ماران باقی است. واسیلی نیکیتین هم در کتاب خود کرد و کردستان از این سنت در نزد کردان سخن رانده است. نامهای شکاک و ساخو کُردان را نیز به صورت شپاک و سا-خو می توان منسوبین به مار و مارپرست معنی نمود. در اوستا نام سانسکریتی خاندان وئسکَ تورانی (وئیشیکَ، مردم مار سمّی پرست سکایی) و تئوژیه (پرستندگان مار ترسناک و نیرومند) ذکر شده است. حتی خود نام کیمری را هم در اساس می توان به معنی مردم مارپرست گرفت. چون این نام به صورت خیمئیریا در اساطیر یونانی ترکیبی از شیر، بزکوهی و مار سمّی تجسم شده است.
به نظر میرسد در اوستا قوم خاندان فریان تورانی (دوستان تورانی ایرانیان) همان کیمریان توگدامه کیمری (قوم تورانی دوست ایرانیان، خانوار اغریرث) و ستروخاتیان خبر هرودوت به معنی مردم بلند سخن گویندگان (سترو- اوخت-یان) باشند که معنی نام دوم ایشان را با زازاک ها/ دیملی ها (آهنگین سخن گویندگان) مربوط می سازد. به نظر می رسد در خود اساطیر کُرد هم به دو گروه کیمری/زازاک و ساخو/کردوخ/کُرمانج تحت نامهای اساطیری بو-خت (بو-اوختیان، بلند سخن گویان، مادهای ستروخاتی) و با- چان (با- چیان، همراهان مار سّمی، بوسیان مادی خبر هرودوت، تئوژیه اوستا) اشاره شده است. به عبارت ساده نامهای بکردا (وَیکرتَ، کشنده، ویگرد اساطیری)، کردو/کردوک (مار کشنده سمَی)، مار (کشنده) و مرد (کشنده) در این منطقه به معنی مار مهلک و سمّی نشانگر توتم مار این مردم بوده است.
نظر به سنت مارپرستی یزیدیان، نام یزیدیان را میشود در اصل یَز-زَیه-ایتی گرفت یعنی مار پرست. یز= ستایش، زیه سانسکریتی=مار (زیان رساننده)، ایتی= روش، پیشه.
شکل ارمنی نام کردوخها یعنی کُرچیخ هم به صورت سانسکریتی کُر-چهوک به معنی جنبده دراز و متصل (کرم،تئوژ، مار) - کشنده (بُرنده) است. کلمات چاک و چاقو هم از همین ریشه سانسکریتی جزء دوم یعن چهه/چهو (بُریدن) به نظر می رسند.

هیچ نظری موجود نیست: