جمعه، آبان ۱۰، ۱۳۹۸
اتیمولوژی ایرانی واژۀ خلیج
نظر به اینکه در بین النهرین باستان خلیج فارس را دریای پست و پایینی می نامیده اند، بر این پایه واژۀ خوار (خال/خَل) در خلیج به معنی پست و گود و ایج (ایگ) پسوند نسبت است. معنی عربی و امهاری (حبشی) مشترک خلیج یعنی کانال (از ریشهٔ خَلَج= کندن) هم مؤید آن است. واژۀ خور (خوار، محل گود) که در فارسی به شاخه ای از دریا گفته میشود که به خشکی داخل شده باشد، می رساند وجه ایرانی خلیج مقدم بر کاربرد عربی آن است که در هم تداخل نموده اند.
چون به نظر می رسد واژۀ خاله در گیلان که در نامهایی نظیر چمخاله و هندوخاله دیده میشود و به معنی آب گستردۀ ساکن وصل به دریا است؛ صورتی از همان خوار (خور، پست و گود) جنوب است. این می رساند واژۀ خلیج در ایران کهن به صورت خالیگ/خلیگ کار برد داشته است و خلیج صورت معرّب آن است.
در این رابطه نام اوستایی مشترک دریاچه هامون (دریاچۀ پستی و گودی هموار) و خلیج فارس یعنی کنس اویه را می توان به معنی آب محل کنده شده و پست و گود گرفت. واژۀ خَلَج (به معنی کندن) در قاموس قرآن وجود ندارد که احتمال معرب بودن از زبانهای ایرانی را می رساند. واژه های کَلا و کنسه در سنسکریت به معنی کنده شده و ظرف دارای گودی (پیاله) است. بر این پایه واژۀ فارسی خلیدن (از مصدر خل- ایتن، فرو رفتن چیزی نوک تیز در چیز دیگر) نیز با واژۀ خلیج مرتبط می نماید.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۶ نظر:
درود بر استاد بزرگوار
به تازگی فیلم پرطرفدار و خوش ساخت علاء الدین ساخت هالیوود اکران شده است. نظر به اینکه این داستان از داستانهای 1001 شب است. گمان دارم نام علاء الدین معرب باشد. شاید بی ربط باشد ولی در توس چراغهای نفت سوز قدیمی را (آلادین) میخوانیم و علاءالدین مینویسیم.
شما چه میگویید؟
احتمال دارد علاء الدین نفت سوز الوودون (ظرف آتش) باشد.
درود بر استاد ارجمند
در شاهنامه فریدون، زه آک را در جایی به نام (شیر خوان) میبرد تا بکشد و سپس سروشی میبیند و به مغاکی میرود. به گمانم این (شیر خوان) که گویا ناشناخته است، میتواند همان باشد که امروزه (شیخان) خوانده میشود.دیدگاه شما چیست؟
با سپاس
احتمالاً شیر خوان (خان) به معنی چشمه شیر درنده است. در داستان تبعید آژدهاک (آستیاگ) توسط کتسیاس گفته میشده است که شیری از جسد او نگهبانی نموده است. شیرها در ایران کنار چشمه کمین میکرده اند.
درود بر استاد ارجمند
ریشه واژه بشقاب را چه میدانید؟ به گمانم میتوان بشقاب را ریشه بوش کاپ، ظرف دارای آرایه و زینت دار دانست. دیدگاه شما چیست؟
ریشه ایرانی نامهای بشقاب و سینی و دوری
به احتمال زیاد بشقاب و سینی به ترتیب به معنی دارای گودی شایسته و مناسب (بوش= شایسته، گف= ژرفا و گودی) و دارای کف گسترده (سی-نی) در زبان اوستایی بوده باشند. دوری می تواند از درِو darev اوستایی به معنی پیچ خورده و خمیده گرفته شده باشد.
ارسال یک نظر