سه‌شنبه، خرداد ۱۱، ۱۳۸۹

در اسطوره حماسی کوراوغلو از ایواز و حسن کُرد اوغلو فرزند خوانده و فرزند کوراوغلو در اصل خود بابک خرمدین (حسن) منظور بوده است

ایواز به لغت اوستایی به صورت ای- واذ (ئی وائیذی) به معنی خادم دانای ساقی گری است:
در اسطوره حماسی کوراوغلو از ایواز و حسن کُرد اوغلو فرزند خوانده و فرزند کوراوغلو در اصل خود بابک خرمدین (حسن) منظور بوده است: ایواز (به اوستایی یعنی دانای رهبری و ساقی گری) عنوان و لقب خود بابک خرمدین بوده است. کور اوغلو (فرزند نیرومند کوهستان یا فرزند قوچ وحشی) عناوین مشترک بابک و جاویدان رهبران خرمدینان بوده اند. گرچه حماسه کور اوغلو در وجه غالب خود متعلق به بابک خرمدین صاحب قهرمان مقاوت ملی چملی بل (بذ مه آلود) است. داستان کور شدن مهتر اسبان به عنوان پدر کوراوغلو مربوط اسطوره دیرینه ای است که در مورد کتک خوردن یک مهتر اسبان از اربابش در عهد مادها است -که بنا به خبر کتسیاس طبیب و مورخ دربار پادشاهان میانی هخامنشی پرورده- وی کورش (قوچ وحشی) برای انتقام گیری از مقصرین این واقعه قیام موفقیت آمیزی میکند. در تصنیفهای حماسه کوراوغلو از این مفاهیم از زبان کوراوغلو در معرفی خویش به عنوان "کوراوغلویام قوچاق اوغلو قوچام من" (من دلیری به سان قوچ وحشی فرزند قوچ وحشی کوهستانها هستم) یاد شده است.
آنجا که کوراوغلو، پهلوان ایواز را از پدرش می گیرد و با خود به چنلی بل (بذ مه آلود) می آورد و سردسته ی پهلوانان می کند، گویای همان واقعه نخستین بر خورد جاویدان و بابک است که جاویدان وی را جوانی با استعداد تشخیص می دهد در هنگام فروش دامهایش؛ بابک جوان را از مادرش گرفته و به کوهستان می برد و او را سردسته ی قیامیان میکند. کوراوغلو پسر مردی است که چشمانش را حسن خان (منظور افشین خان؟) درآورده و بابک نیز مادری دارد که از یک چشم نا بینا شده است. از نام حسن کُرد اوغلو (حسن فرزند مرد دامدار و چوبان) هم بی شک خود همین بابک خرمدین (حسن) منظور است که به عنوان پسر خوانده جاویدان به بذ مه آلود (چملی بل) برده شده است. لذا از آن کوراوغلوی بی فرزند که نمی توانسته است صاحب فرزند شود نه بابک خرمدین خواننده آوازهای حماسی و تنبور نواز بلکه پدر خوانده وی جاویدان منظور بوده است.
آیواز، جلد2: شماره مقاله : 560 (دایره المعارف بزرگ اسلامی دبا): آیواز، یا عَیواض‌ (در كتابهای‌ قدیم‌)، عنوانى‌ برای‌ پیشخدمتان‌ در خانه‌های‌ اعیان‌ قدیم‌، در ادوار اخیر امپراتوری‌ عثمانى‌، كه‌ متصدی‌ كارهای‌ آشپزخانه‌ و تهیه‌ و خرید نیازمندیهای‌ روزانه‌ از بازار بودند. این‌ پیشخدمتان‌ بیشتر از ارمنیان‌ِ وان‌ و گاهى‌ از كردان‌ مى‌بودند. آیوازها لباسى‌ از نیم‌ تنه‌ و جلیقه‌ و شلوار ارغوانى‌ رنگ‌ و جورابهای‌ پشمى‌ به‌ رنگهای‌ گوناگون‌ مى‌پوشیدند، كفش‌ سیاه‌ به‌ پا مى‌كردند، حوله‌ای‌ سفید بر دوش‌ مى‌افكندند، لنگى‌با راههای ‌پهن ‌به ‌كمر مى‌بستند و كلاهى‌سرخ‌ (فَس‌) كه‌ به‌ دور آن‌ پارچه‌ای‌ رنگین‌ مى‌پیچیدند، بر سر مى‌نهادند. اصل‌ واژه آیواز دانسته‌ نیست‌. برخى‌ آن‌ را از واژه عربى‌ «عوض‌» دانسته‌اند، اما از لحاظ معنى‌، مناسبتى‌ میان‌ آیواز و «عوض‌» نیست. وظیفه آیوازها آوردن‌ طعام‌ از آشپزخانه‌ به‌ اتاق‌ میهمانى‌ در خوانچه‌ها بر روی‌ سر، زغال‌ گذاشتن‌ بر منقلها و روشن‌ كردن‌ آنها، تمیز كردن‌ و پر ساختن‌ چراغها و خرید نیازمندیها بود. ظاهراً این‌ عمل‌ اخیر درآمد خوبى‌ هم‌ برای‌ آیوازها و هم‌ برای‌ كاسبان‌ بازار داشت‌ كه‌ یك‌ مثل‌ تركى‌ گواه‌ آن‌ است‌: «آیواز قصاب‌ هَپ‌ بیر حساب‌» (حساب‌ و درآمد قصاب‌ و آیواز یكى‌ است‌). ‌
دانسته‌ نیست‌ از چه‌ زمانى‌ استخدام‌ ارمنیان‌ به‌ عنوان‌ «آیواز» در خانه‌های‌ اعیان‌ ترك‌ معمول‌ شده‌ است‌. در حكمى‌ كه‌ از سوی‌ سلطان‌ عثمانى‌ در 1164ق‌/1751م‌ به‌ چاووش‌ باشى‌ صادر شده‌، آمده‌ است‌: چندی‌ است‌ در خانه‌های‌ رجال‌ دولت‌، برخى‌ از ارمنیان‌ اهل‌ ذمه‌ به‌ عنوان‌ خدمتكار و شرابدار و متصدی‌ كار خرید دیده‌ مى‌شوند. این‌ اهل‌ ذمه‌ در عین‌ آنكه‌ شراب‌ مى‌خورند و دست‌ به‌ دزدی‌ مى‌زنند، به‌ شفاعت‌ اربابان‌ خود از ادای‌ «جزیه‌» معاف‌ مى‌شوند. بنابراین‌ حكم‌، باید به‌ جای‌ ایشان‌ خدمتكاران‌ مسلمان‌ برگزیده‌ شوند. در این‌ حكم‌ نام‌ یونانیان‌ نیز آمده‌ است‌ و دانسته‌ نیست‌ كه‌ یونانیان‌ تا چه‌ اندازه‌ به‌ عنوان «آیواز» استخدام‌ مى‌شده‌اند. «آیواز» (عیوان‌ یا عیوض‌) به‌ عنوان‌ نام‌ خاص‌ مردان‌ نیز متداول‌ است‌، چنانكه‌ نام‌ یكى‌ از مردان ‌برجسته ‌در ‌ داستان‌عامیانه «كوراوغلو» عیوض‌ است‌، وی‌ پسر قصابى (از گرجستان‌ یا اورفه‌ یا اسكدار، به‌ روایات‌ مختلف‌) است.‌ كه‌ كوراوغلو او را از پدر مى‌رباید و او بعدها از یاران‌ شجاع‌ و دلیر كوراوغلو مى‌گردد، و نیز آیواز در خیمه‌ شب‌ بازیهای‌ قراگز، یكى‌ از چهره‌های‌ معروف‌ و سرشناس‌ است‌ كه‌ گاهى‌ سبدی‌ در بازار و گاهى‌ زنبیلى‌ در پشت‌ دارد و نامش‌ سركیس‌ است‌ و با لهجه ارمنیان‌ وان‌ سخن‌ مى‌گوید.
مآخذ عباس‌ زریاب خویی‌: IA. ; 2 EI

هیچ نظری موجود نیست: