جمعه، خرداد ۲۱، ۱۳۸۹

ریشهً مصری اسطورهً کیومرث و گاو اوکدات

نگارنده قبلاً با توجه به پیدایی مجسمه های گلی کوچک گیلگامش از نواحی شمال غرب ایران، به جستجوی ریشهً بابلی اسطوره کیومرث در مجاورت جنوب غربی این نواحی، در اسطورهً بابلی گیلگامش بر آمدم و این تأثیر را صرفاً در پلنگینه پوش بودن کیومرث و هیئت گاوتمثالی همزاد وی گاو اوکدات (گاو نخستین) دیدم. چون در اساطیر گیلگامش (پیرمرد هنوز جوان) و انکیدو (مخلوق خدای خرد انکی/ائا) دارای تنی نیمه انسانی و نیمه حیوانی توصیف میشوند. ولی گیلگامش پهلوانی بی باک و فعال ولی کیومرث (گیه مرتن= موجود جاندار لاغر مردنی) موجودی نحیف و سست و دارای خوابهای سالیانه کاملاً ناهمخوانی دارد. ولی در این مقابلهً آفرینش همزادان کیومرث و گاو نخستین با گیلگامش و انکیدو به موضوع هم رسیدن خدای خالق خرد و زمین بابلی انکی/ائا با اهورامزدا و در خود اسطورهً کیومرث وجود پوست پلنگ (حیوان توتمی پارسیان= به لغت سکایی یعنی مردم منسوب به پلنگ و ببر) را بسیار قابل یافتم. مسلماً آشنایی نزدیک ایرانیان با تمدن مصری توسط میتانیان (مادهای غربی؛ قوم پادشاهان پیشدادی) صورت گرفت که به صورت بازوی نظامی اسب سوار در اتحادیه قبایل هیکسوس (پادشاهان شبان) به مصر حمله بردند و آنجا 150سال در تصرف خود داشتند. ریشهً مصری بکر و بایر اسطوره کیومرث و گاو اوکدات وقتی بروز نمود که تمثال گاوی الههً آسمان شب مصری نوث (لیل، شب) و همسرش گب (لاغر مردنی؛ نحیف بنیه) ایزد زمین با توتم گاو را با توجه به معانی لفظی ایشان مورد بررسی قرار دادم. آشکار است اینهمانی اصل اینان در همان نخستین نگاه آشکار میگردد. می دانیم که مطابق روایات کتب پهلوی اهورامزدا، کیومرث درخشان و همزاد گاو تمثال وی یعنی گاو اوکدات را همزمان در دو سوی رود دائیتی (رود ارس) خلق می نماید. در مقابل در اساطیر مصری اینان خود از خدا-الهه های بزرگ مصری فرزندان ایزد شو (برخاستن؛ پیدایی) ایزد هوا و الهه تفنوت (فوت و تف) الههً خلأ آسمان به شمار رفته اند. نظر به اسامی زوج خدا-الهه انلیل (ایزد هوا- آسمان) و نین لیل (ملکه هوا- آسمان) پیوندی به نظر میرسد کلمه سامی لیل (شب) اساس این خدایان بابلی و خدایان مصری مذکور را به هم پیوند داده است. حتی پای اساس اسطوره عاشقانه معروف عرب یعنی لیلی و مجنون (در هیئت مکنون، یعنی پنهان داشته شده) به میان کشیده میشود. چون مطابق اسطورهً نوث (لیل) و گب (نزار) همنشین غاز: "گب به دست شو از نوت (نائوت؛ محتملاً ریشه کلمه نات=شب در زبانهای اروپایی)، خواهر-همسر خویش جدا شده بود و از آن زمان به بعد ، تسلی ناپذیر گشت و شبانه روز شکوایه هایش به گوش می رسید..." می دانیم در هندوستان نیز پریتوی (الههً زمین) و دیاووس (ایزد آسمان) – با جابجایی جنسیتی نسبت به معادلهای مصری شان- نماد ماده گاو و ورزاو ایزد و الههُ همزاد باروری و پدر و مادر خدایان و انسانها به شمار رفته اند.
معرفی نوت از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد


تجسم مصری الههً آسمان نوت به شکل گاو نخستین
نوت (به انگلیسی : Nut) از ایزدان ۹ گانه مصر باستان (هلیوپولیتان‌ها) میباشد. یونانیان او را گاه با رئا (به انگلیسی : Rhea) یکی می‌گرفتند. او ایزد بانوی آسمان بود، اما در این نکته بحث هست که در اعصار تاریخی برای او آیین ویژه‌ای وجود داشته‌است یا نه. او خواهر همزاد گب بود و میپنداشتند که به رغم ارادهٔ راع، پنهانی با او ازدواج کرد. راع خشماگین به واسطهٔ شو این زوج را سرسختانه از هم جدا کرد و آن گاه فرمان داد که نوت نباید در هیچ ماهی از سال فرزندی به دنیا آورد. بنا به گفته پلو تارک، توث بر او دل سوزاند و با ماه به نوعی بازی شطرنج پرداخت و در طول چند بازی توانست هفتاد و دومین بهر نور ماه را به چنگ آورد که از آن پنج روز نو پدید آمد. از ان جایی که این پنج روز افزوده، جزو گاه شمار رسمس سی صد و شصت روزهٔ مصر به شمار نمی‌رفت، نوت توانست به ترتیب پنج فرزند به دنیا آورد : آزیس، هارئریس (هوروس)، ست، ایزیس و نفتیس.[۱]
ظاهر نوت: ایزدبانوی آسمان اغلب به گونهٔ زنی با بدن کشیده نشان داده میشود که با نوک پاها و سرانگشتان زمین را لمس میکند، در حالی که شکم ستاره گونش به وسیلهٔ شو بالا نگه داشته شده، طاق آسمان را تشکیل می‌دهد. او همچنین گاهی به پیکر ماده گاوی ظاهر می‌شود و در این شکل است که به فرمان نو، راع را در آسمان میزاید و پس از آن تصمیم به ترک اعمال شورش گرانهٔ خود میگیرد. ماده گاو وظیفه شناس، فرمان بردارانه بر پاهای خویش بلند می‌شود، آن گاه بلند تر و بلند تر می‌شود تا حالت گیجی به او دست می‌دهد. لازم بود برای هر یک از پاهایش ایزدی بگمارد تا آن‌ها را مستحکم نگاه دارند. این پاها خود به چهار ستون آسمان مبدل شدند. با وجود این، شو شکم او را نگاه داشت، که بعد‌ها به آسمان مبدل شد و راع، ستارگان و صورت فلکی را بر ان نصب کرد تا بر زمین بتابند.
نگاهبان مردگان: وقتی که نوت را به شکل چهره‌ای زنانه تصویر میکردند، اغلب گل دان مدوری بر سرش می‌گذاردند که معنی نگار نامش بود. او نگاه بان مردگان بود و بارها می‌بینیم که سرنوشت مردگان به دست اوست. بدن ستاره گونش درون تابوت سنگی (و زیر درپوش) طوری نقش گردیده که روی شخص مومیایی قرار می‌گیرد و نگاهی مادرانه بدو می‌دوزد.

نوت، ایزدبانوی آسمان، بر فرا زمین و همهٔ باشندگان آن تاقی حفاظت‌کننده بسته‌است







گب (کیومرث، مجنون) با سمبل غاز نشسته بر سرش
.

هیچ نظری موجود نیست: