چهارشنبه، اسفند ۱۳، ۱۳۹۳
نکاتی در مورد سکاییان باستانی ماوراء النهر
در بیست مقاله تقی زاده صفحه ٩۵ آمده است که "نام ماه مهر در خوارزمی اِمُری بوده است" و کتسیاس عنوان فرمانروایان دربیکان و سکائیان آسیانه میانه را در رابطه با مرگ کوروش را آمُرایوس و آمورگس آورده است که این هر دو را میشود در رابطه با نام ایزد اِمُری (بیمرگ) پرستنده ایزد بی مرگ معنی نمود که این بدان معنی است که سکائیان آسیای میانه ایزد مهر را تحت نام ایزد بیمرگ پرستش می نموده و وی را ایزد خورشید بیمرگ و شکست ناپذیر می دانسته اند. بنا به قول هرودوت ماساگتهای ماوراءالنهر تنها همین ایزد خورشید را ستایش کرده و برای وی اسب قربانی می نموده اند.
حداقل چهار قبیله بزرگ سکایی در تاریخ عهد باستان ماوراء النهر قابل شناسایی هستند که از شرق به غرب عبارت بوده اند از سکا (سکارئوکه= پرستندگان بزکوهی باشکوه و درخشان) که با نام قبیله باز-رنگی ساسانیان (در هیئت بهاس-رنکو سانسکریت) مترادف است، سکائیان برگ هئومه یا دربیک (دروپیک/دری)، ماساگتها (الان= پرستندگان گوزن بزرگ شمالی به عنوان مرکب ایزد خورشید) و سرانجام داهه ها (مرده سوزها) یا سکائیان تیزخود در بین دریاچه آرال و خزر سکنی داشته اند که پارتها از میان ایشان برخاسته بودند. با توجه به نکته اخیر می توان نام پارتها را با کلمۀ پرتهو سانسکریت به معنی فراخ و غول آسا و دراز سنجید و آن را اشاره به کلاه سکایی بلند نیاکان پارتها در عهد باستان شمرد.
واژه های سانسکریتی دارمیگ (عادل و دادگر) و دَربها (گیاه مقدس) نشان دهنده ارتباط نام دربیکهای خبر کتسیاس هم با دادیکان خبر هرودوت (یعنی عادلها، تاجیکان) و هم سکائیان برگ هئومه است. لذا نام آمِرگوس سکایی سوای معنی ظاهریش یعنی پرستنده بیمرگی می توانست تلخیص نام سکائیان هومه ورکَ (برگ هئومه) نیز بوده باشد. ولی بسیار بعید است آمُرایوس دربیکی در خبر کتسیاس به معنی پرستنده ایزد بیمرگ (خورشید) ربطی با خود نام سکاییان برگ هئومه داشته باشد.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۵ نظر:
با سلام
اگر پارت را به معني كلاه دراز بگيريم ، آيا ارتباطي ميان پارتها و كلاه درازان ايل كلهر ميبينيد؟
با سلام
ريشه و معني واژه( اَف )را كه بر سر بسياري از افعال مينشيند چه ميدانيد.
با سلام
گياهي خودرو در زمينهاي كشاورزي ميرويد كه مردم بومي به آن بَلغَست ميگويند ، اين نام در لفت فرس اسدي توسي به صورت ورغست نوشته شده است ، ريشه ومعني آنرا چگونه ميبينيد ؟
با سپاس
احتمال پارتی بودن کلهر ها وجود دارد. اف به صورت اَپَ پیشوندی برای ناپایا کردن واژه ها مانند نه، نا، بی، دور، جدا، کنار،مگر، به جز بوده است. ورغ-ست را میشود برگ سخت معنی نمود.
این شیوه که تلفظ غلط و امروزی یک واژه را امروزی رابه چیزی از ذهن ربط دهیم که نمیشود کلامه پارث که در ایران پارت گفته میشود اصلش پارث است مانند پثر که در پسر در پارسی باستان است پارث و فارس و پارس هرسه تلفظ از یک کلمه هستند از یاد نبریم که ایران را پارس میخواندند یک حرف دروغ در ایران پخش شده که تنها یونانیان و عربها ایران را پارس میگفتند اما با نگاهی به تاریخ زبانهای دیگر میبینیم که رومیان هم ایران را پارس میگفتند اشوریان و بابلیان و ارمنیان و ارامیان و قبطیهای مصر و هندیان و گرجیان و چینیان و از همه مهمتر خود ایرانیان خود را پارس مینامیدند یعنی همه ملتهای دنیا بگذریم که اولین جایگاهی که فارسها نام برده شده انها را در شرقف موصل نام برده - و تمام تاریخ نویسان از چند زبان پارسی نام برده اند که یکی از انها دری است کلهرها اتفاقا از اصل پهله هستند و نام پهلی فیلی نشان میدهد که انها پهلوی صرفند پهله و پهلوی دیگر شده پرثو و پرسو است بلخو پلخو پهلو پرثو پرسو پارس پارسه پهله همه یکی هستند اریا پارسا - اریان پارسیا - ایران پارسیان همگی معنی ازادگان پارسا است که ایراان پارسی میگفتند که شامل همه ایران بزرگ است و به ایران ایرج گفته میشد بر خلاف ایرانیان سکا که در سیبری و شمال خزر از چین تا اروپا بودند و مشهور بودند به فرزندان سرم (سرمت )و تورج (توران ) - ار و هر و ایر هر سه به معنی ازاد است و شعار پارسیان بوده - کلهر قسمت اولش از کل کلان ( گل هم گفته میشود همان گل = بسی ) قسمت دومش هم یا هور (خور ) یا از هر به معنی ازاد گرفته شده یعنی بزرگ ازاد یا بزرگ خورشید -- فیلی هم از پهلی میاید مانند بهستون و بیستون -کرد هم به معنی عشایر پارسی است این که گفتند به معنی عشایر است چرت است به معنی عشایر پارسی است و نه هر عشایری - همانگونه که به عشایر عرب بدی میگویند
برای همین است که همه عشایر ایران را کرد خوانده اند از بلوچ و استان فارس و خراسان و پشتو و همه جا دیلمی و همه و کردان فارس مشهور بوده نشنیدید بسام کرد سیستانی و حسین کرد شبستری
ارسال یک نظر