پنجشنبه، اسفند ۱۴، ۱۳۹۳
مطابقت روستاهای خلجان و چمن و روئین دژ (دژ باشکوه) با خراجو و جوان قلعه و عجبشیر
قصبه خلجان با روستای کوچک خراجوی عجبشیر و چمن با جوان قلعه که کتیبه اورارتویی از آنجا کشف شده و روئین دژ با عجبشیر و باغ عمید آباد آن (امئیتی آوه= دارای آب جاری نیرومند) مطابقت دارند. روئین دژها (دژهای باشکوه) در جاهای دیگر نیز بوده است که یکی دانستن آنها موجب خلط مبحث شده است. نام باستانی این رویین دژ یعنی فروریون ارومنون Frorion Erumnon را می توان به صورت فرَ-رئون-اریمن-ون به معنی محل آرامش دهنده بسیار با شکوه گرفت. پس در واقع اسم عجبشیر (شهر با شکوه و تعجب آور، در اساس اپخشیر یعنی شهر کنار آب یا پشتی، بسوی/بس-وهی خبر حمدالله مستوفی یعنی شهر بسیار زیبا و شگفت انگیز یا شهر رودخانه) ترجمه همین روئین دژ مراغه بوده است. فاصله سه فرسخی این روئین دژ از مراغه با فاصله ٣٥ کیلومتری مراغه و عجبشیر مطابق نیست. لابد در این جا داش قلعه (قلعه ضحاک) در کنار روستای ینگجه عجبشیر به عنوان رویین دژی دیگر در میان عجبشیر و مراغه واسطه قرار گرفته است.
مطابق وبلاگ خزر امیر چهره گشا، چنانکه مینورسکی هم در نامه اش اشاره کرده زکریا قزوینی نیز در آثارالبلاد و اخبارالعباد ضمن بحث از قلعۀ رویین دژ چنین می نویسد: « روئین دز قلعه ای است در غایت متانت در سه فرسنگی مراغه. مثل به متانت و حصانت این قلعه زنند. در طرف راست این قلعه، نهری است و در قلعه، باغی است که او را «عمید آباد» گویند و آب، همیشه از زیر این باغ جاری باشد. در کنار این قلعه، کوهی است و در آن کوه، چشمه ای است که آب بسیار دارد و آن چشمه، میان قلعه آید و آب آن قلعه از آن چشمه باشد. و این قلعه از غایت حصانت، همیشه صاحبش بر والی مراغه، یاغی باشد«. وی در جای دیگر از دهی به نام جنبدق نام برده و محل این ده را در یک منزلی رویین دژ می نویسد: « جنبدق دهي است در مراغه در يك منزلي روئين دز. در آنجا، چاهی است و از آنجا، کبوتر بسیار بیرون آید و صیادان، دام در نزدیک آن چاه گسترانند و کبوتر بسیار به دام آورند. قعر چاه ناپیداست. گویند شخصی را میان آن چاه انداختند تا قعر آن چاه، پیدا شود، پانصد ذرع ریسمان به کمر او بستند به قعر چاه نرسید، و روشنی در ته چاه دیده و جانور بسیار مرده در میان چاه می دید». با توجه به شواهد و قراین موجود، ده جنبدق باید همان روستای جونبه یا گونبه (گنبد) عجب شیر و آن چاه نیز « حمزه زیندانی » (زندان حمزه) باشد که بین دو روستای آغاجری و گونبه واقع شده است. امّا از مهم ترین و معتبرترین اسناد بجا مانده در رابطه با محل دقیق رویین دژ، اثر سترگ «وقف نامۀ ربع رشیدی» می باشد که در آن خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی در ضمن بحث از حدودهای یکی از املاک خود، از جایگاه رویین دژ خبر داده است. با توجه به ماهیّت املاک وقفی، « بایستی قول خواجه رشیدالدین فضل الله را در وقف نامه اش که در این اواخر بکوشش استاد منوچهر مرتضوی و به همت « جمعیت آثار ملی» چاپ شده اساس گرفته شود».
در کتاب آذربایجان در سیر تاریخ ایران رحیم رئیس نیا می خوانیم: در هفت اقليم هم آمده است كه: «بدين نام [يعنى، روييندز] قلعۀ محكمى بوده در سه فرسخى مراغه، در فضاى ارضى و آب چشمه و آبادى داشته.» امين احمد رازى كه تأليف هفت اقليم را در سال ١٠٠٢ ه. به پايان رسانده، افزوده است كه «در چمن دو فرسخى مراغه قلعۀ كهنهاى ديده شد كه آثار آبادى آن قدرى ظاهر است و سرسنگ آن قلعه خطى به مانند خطوط قديم پارسيان كه بر ميخ تشبيه مىنمايند، بوده و معلوم مىشود كه پيش از هزار سال بناى آن شده ».
مهمتر از همه اينكه خواجه رشيد الدين فضل اللّه همدانى «در ضمن بحث از حدودهاى يكى از املاك خود، از جايگاه دژ روييندژ» خبر داده است و «براى تعيين جاى اصلى اين دژ تاريخى آذربايجان، بايستى قول خواجه رشيد الدين فضل اللّه را در وقفنامهاش . . . اساس گرفته شود». عين نوشتۀ وقفنامه از اين قرار است:
«تمامت قريۀ خلجان نزديك قلعۀ روييندز و فاصل ميان ايشان يك وادى است و اين خلجان هم از ناحيۀ دزجرود است، با جملۀ حقوق و مرافق».
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۴ نظر:
با سلام
در مورد نام شهرستان بجستان، اين شهر گذشته با نامهاي بوزستان ، بزشتان ، بژستان و باجستان ياد شده؛ البته احمد كسروي آنرا بغستان دانسته !؟
احتمال ميدهم صورت اصلي آن پاژستان (هم نام با روستاي محل تولد فردوسي) بوده باشد. ديدگاه شما چيست؟ البته معني واژه پاژ را هم نيافتم.
با سپاس
باژ و بج به صورت بهاج و بیج در سانسکریت معنی باج و غله و مالیات را می دهند.
با سلام
در پرتال استان خراسان رضوي ، ريشه واژه بجستان را در آلترناتيوي از بج به معني چشمه و چشمه كوچك دانسته، ديدگاه شما چيست ؟
بعید به نظر می رسد که بدین معنی (چشمه) بوده باشد. بَچ کُردی به معنی زنبور عسل معنی بجستان را محل زنبور عسل نشان میدهد.
ارسال یک نظر