دوشنبه، مرداد ۰۳، ۱۴۰۱
تحقیقی دربارۀ اساطیر پیدایی شطرنج و معنی لفظی آن
برای کلمه شترنج (چترنگ هندوان) در فرهنگنامه ها معانی لفظی غله مخلوط و چهار گروه نظامی را آورده اند که به نظر میرسد از میان نظریهٔ دوم دارای اساسی به ظاهر درست است:
شطرنج ــ این واژه معرب شترنگ یا چترنگ هندوایرانی است. ترکیبی از دو بخش چتر یا چتور (ستور) به معنای چهار تایی و انگ یا هنگ که به معنی ردیف یا دسته آمده است (چهار ردیف، دو تا دو ردیف در مقابل هم).
From Persian شترنگ (šatrang), from Middle Persian 𐭰𐭠𐭲𐭫𐭠𐭭𐭢 (cʾtlʾng /čatrang/, “chess”), from Sanskrit चतुरङ्ग (caturaṅga, “four parts”).
گرچه روایتی عامیانه و متأخر از ابوریحان بیرونی در باب شطرنج، آن را با همان مفهوم غله مربوط میسازد: مطابق روایت ابوریحان بیرونی در داستان پیدایی شطرنج شرهام (دارای روش بُرّا و شکست دهنده) راجه هند به وزیر خود سیسا (معلم) بن دهیر (دانا) متعهد میشود در مقابل اختراع شطرنج دانه های گندم بر اساس محاسبه خاص خود سیسا به وی اهدا کند. در نزد ابوریحان بیرونی خود نام مشابه این پادشاه در داستان ارسال شطرنج توسط دیوشیرم (دارای روش بُرّای خدایگانی) راجه هند به ایران نیز که از برای آزمودن خرد و دانایی ایرانیان دربار انوشیروان صورت گرفته تکرار شده است که گویند بزرگمهر بُختگان هم در برابر آن تخته «نرد» (نیواردشیر / نردشیر) را بساخت و به هندوستان فرستاد؛ داستان روائی این امر در رساله پهلوی ماتیگان چترنگ آمده است، ر . ک: ایران در زمان ساسانیان (کریستن سن)، ترجمه رشید یاسمی.
امّا مسلم به نظر میرسد نام شترنج یا چترنگ در اصل سنسکریتی دیرینه اش مرکب از کلمات سنسکریتی و اوستایی شاترو (دشمن) و انچ (مات نمودن) ترکیب یافته است که در مجموع آنها معنی دانش نظامی مات نمودن لشکریان دشمن را بدست می دهند. لذا شترنج به معنی دانش لشکرکشی و جابجایی نیروهای نظامی در مقابل لشکریان مخاصم است. در تأیید این معنی گفته شده است نام شطرنج در ادبيات سنسكريت نخستين بار در اين اثر آمده. در اين داستان نام شطرنج «شتورنگا» برده شده كه گفتهاند: «اشاره به دو جناح قشون هند می نمايد». در تکمیل این معنی واژه رخ در شاهنامه و در اصطلاح شترنج نیز به همین معنی رده، سامانه و صف سواره نظام است. از اینجا معلوم میشود چرا تیمور لنگ جهانگشا و دارای لشکر جرار شترنج باز ماهری بوده است. وجه اشتقاق دوم با خود اصطلاح کیش (راندن) و مات (تسلیم کردن) در شطرنج مطابق است که مسلم به نظر میرسد از یک معنی لفظی خود شترنج استخراج شده است چه در لغت اوستایی واژه انچ به معانی راندن و دور کردن و مات نمودن است. می دانیم کلمه کیش در فارسی و پهلوی به معنی راندن و دور کردن همچنین به معنی دانش و آیین و روش است. لذا در کّل اگر صور هندی-ایرانی نام شترنج یعنی چترنگ یا شاترو-انچ را مرکب از ریشهٔ شاترو (دشمن) و انچ بگیریم (مات کردن) بگیریم راه درستتر و اساسی را رفته ایم و در این صورت آنها در مجموع به معنی دانش مات کردن دشمن خواهند بود.
शत्रु m. shatru enemy
anch: drive away and defeat
در شاهنامه فردوسی ضمن اسطورهً شترنج از دو فرمانروا به اسامی جمهور (سّری، مرموز) و برادرش مای (دانا) و پسران ایشان به اسامی گو (جیوا یعنی زنده و فاتح) و طلخند (مغلوب و سرنگون) در سمت شهر سندلی (مرکز "سند= هند اصلی") نام برده شده اند که با توجه به معنی اسامی شان بسیار بعید به نظر میرسد اسامیی تاریخی بوده باشند. گروهی با توجه به شباهت نام مای با نام پادشاه سکایی هند مائوئس خواسته اند داستان پیدایی شترنج را بدین خاندان منسوب بدارند که صحیح نمی نماید.
معنی رُخ در شطرنج
رُخ شطرنج را به معنی بُرج متحرک چوبی چرخدار یا قلعهٔ متحرک گرفته اند. ریشهٔ اوستایی این واژه به صورتهای رَغو و رئو به معنی آسان رانده شونده است. به نظر می رسد هیئت رئو در ترکیب آر-رئوَ (رسا آسان رانده شونده) تبدیل به ارابه شده است. بر این اساس منظور از جنگ دوازده رُخ شاهنامه جنگ ارابه ها و چابک سواران بوده است.
اتیمولوژی فرزین (وزیر) و فرزانه
خود معنی وزیر (وی-چیر اوستایی) را فتوی دهنده و دانای قوانین و مشاور آورده اند:
विचार m. vichAra idea
विचार m. vichAra counsel
विचारक m. vichAraka judge
نام فرزین (وزیر در شطرنج) را در ترکیب فرَ- زئنَ در اوستایی می توان به معنی بسیار دانا گرفت:
प्रज्ञ adj. pra-jna very wise
ترکیب فر-زانه هم به همین معنی است:
Fra-zaena[anga]: very wise
From Middle Persian [script needed] (plcʾnk' /frazānag/, “wise, intelligent”), which is cognate with Parthian 𐫜𐫡𐫉𐫀𐫗𐫃 (frzʾng /frazānag/, “wise, clever”). Equivalent to فرزان (farzân) + ـه (e).
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر