نام این شهر یا بهتر بگوئیم پایگاه نظامی پوشنگ (پایو- شینگه= محل پاسبانی و حفاظت) به عنوان پایگاه نظامی توسط شاپور اول بنا شده بود چه همان طور که در مطلب ذیل بیاید مارکوارت ایرانشناس آلمانی در این باب می آورد:" هنگامیکه شاپور یکم ساسانی بر تخت نشست، نخست کوششهای خود را به نواحی شرقی معطوف داشت و با لشکرکشی به سرزمینکوشانیان، متصرفات آنان را ضمیمۀ قلمرو خود کرد (نک : گیرشمن، 292). وی در این سرزمینهای تازه گشوده شده، شهرهایی از جمله پوشنگ را بنیاد نهاد و پلی بر روی رودخانۀ هریرود در کنار پوشنگ ساخت (نک : مارکوارت، 49) ". نام کنونی قصبه جایگزین شده این شهر یعنی زنده جان هم اشاره به پایگاه نظامی مرزی بودن برای نگهداری جان و اموال ایرانیان در مقابل هجوم کوشانیان و هپتالان از سمت نیمه شرقی فلات ایران بوده است.
در دایرة المعارف بزرگ اسلامی (دبا) جلد: 14شماره مقاله:5573 در بارهً پوشنگ می خوانیم:
"پوشَنْگ، یا پوشنج، فوشنج، شهر و ناحیهای کهن در خراسان بزرگ. پوشنگ بر سر راه هرات به نیشابور واقع بوده (ابنرسته، 172؛ ادریسی، 2/691)، و با هرات یک منزل فاصله داشته است (یعقوبی،280؛ اشکال…،167). احتمالاً آبادی زندهجان امروزی، واقع در40 کیلومتری جنوب غربی هرات، در غرب افغانستان منطبق با پوشنگ تاریخی است (مهربان، 664).
پیشینۀ تاریخی این شهر به دوران ساسانیان باز میگردد. مؤلف گمنام رسالۀ شهرستانهای ایران، بنیاد این شهر را به شاپور یکم ساسانی (سل 240-270م) نسبت میدهد (ص 335)، اما برخی از مورخان متأخرتر بنیاد این شهر را
به پوشنگ، پسر (در واقع پدر) افراسیاب تورانی، و برخی دیگر به هوشنگ، پادشاه اساطیری پیشدادیان نسبت دادهاند (نک : سیفی، 25؛ اسفزاری، 1/ 119). شاید این انتساب ناشی از تشابه لفظی نام پوشنگ با نام این شخصیتهای اساطیری باشد.
هنگامیکه شاپور یکم ساسانی بر تخت نشست، نخست کوششهای خود را به نواحی شرقی معطوف داشت و با لشکرکشی به سرزمینکوشانیان، متصرفات آنان را ضمیمۀ قلمرو خود کرد (نک : گیرشمن، 292). وی در این سرزمینهای تازه گشوده شده، شهرهایی از جمله پوشنگ را بنیاد نهاد و پلی بر روی رودخانۀ هریرود در کنار پوشنگ ساخت (نک : مارکوارت، 49). پوشنگ تا میانههای سدۀ 5م همچنان در تصرف ساسانیان بود، اما با پدیدار شدن هپتالیان در نواحی شرقی مرزهای ساسانیان و پیشروی آنان تا تخارستان، پیروز پادشاه ساسانی (سل 459-484م) بر آن شد تا با لشکرکشی برضد این تازهواردان، با آنان مقابله کند . اما شکستهای پیاپی او از هپتالیان و کشته شدنش در آخرین نبرد، منجر به گسترش نفوذ هر چه بیشتر هپتالیان در نواحی غربیتر تا حدود هرات و پوشنگ شد (همو، 60-61؛ کریستنسن، 288-289).
در دورۀ پـادشاهی قباد ــ پسر و جانشین پیروز ــ کوششهایی برای باز پسگیری سرزمینها و شهرهای از دست رفته صورت گرفت. وی توانست پوشنگ و دیگر شهرهای ناحیۀ هرات را دوباره به تصرف درآورد (مارکوارت، 64)، اما چیرگی ساسانیان بر پوشنگ منجر به قطع کامل نفوذ هپتالیان در این ناحیه نشد؛ زیرا شواهدی از وجود جامعهای مسیحی در سدۀ 6م در پوشنگ در دست است که نشان میدهد مسیحیان این شهر، زیرفرمان هپتالیـان ــ که آیین مسیـح در میان آنان از سدۀ 5م رواج یافتهبود ــ زندگی میکردند. پوشنگ در آن زمان دارای کلیسا و اسقف مخصوص خود بود که زیرنظر اسقف هرات فعالیت میکرد (نک : همو، 64؛ بازورث، 28).
در زمان خسرو یکم انوشیروان (سل 531- 579م)، خراسان به 4بخش تقسیم میشد (دینوری، 67). بر بخشی از خراسان که شامل هرات، پوشنگ و بادغیس بود، مرزبانی ملقب به «برازان« فرمانروایی داشت (ابنخردادبه، 18، 40). به گزارش مسعودی، به روزگار هرمز چهارم (سل 579-590م) بر اثر نابسامانیهاییکه دولت مرکزی با آن دست به گریبان بود، دستههای بزرگی از هپتالیان تا حدود هرات، بادغیس و پوشنگ پیشروی کردند و در آنجا فرود آمدند (1/271)."
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر