شنبه، شهریور ۰۵، ۱۴۰۱
زرتشت زادهٔ کوه سهند
مقدمه:
دکتر جیوانجی جمشید جی مودی ایرانشناس زرتشتی هندی ساکن انگلیس، کلّ مطالب کتابهای پهلوی را راجع به زادگاه زرتشت جمع آوری و تجزیه و تحلیل نموده، بدین نتیجه رسیده است که زرتشت در کنار رود دارجه (مغانجیق) که از کوه اسنوند (سهند) جاری است و شاخهٔ رود دائیتی (موردی چای) زاده شده است. شمس العلماء دکتر جیوانجی جمشید جی مودی در سال ١٩٢٥، در دورهٔ رضا شاه بر پایهٔ این تحقیقات برای پیدایی روستای زادگاه زرتشت (روستای دارجه زبره، روستای واقع در پیچ رود خانهٔ دارجه، مغانجیق= جایگاه مغان) از طریق قطار شوروی به ایران آمد ولی چون نام روستا، شهر زادگاه زرتشت را با آموی (آمل، محل خوشی و ثروت، در اساس منظور اردبیل) در کتاب شهرستانهای ایران یکی گرفته و آن را با ارومیه تطبیق داده بود، به نتيجه مطلوب نرسید.
متن گفتار:
سؤال و جوابهایِ پی گیرِ نتیجه تحقیقات دکتر جیوانجی جمشيد جی مودی در این رابطه با اصلاحات داخل پرانتز اینجانب، از این قرار است:
"١- اشو زرتشت در کجا متولد شد؟ در خانه پوروشسپ [سپیتمه داماد و ولیعهد آستیاگ].
٢- خانه پوروشسپ در کجا است؟ در کنار رود دارجه[رود مغانجیق].
٣- رود دارجه در کجا جاریست؟ شاخه رود دائیتی [موردی چای]است.
-٤ رود دائیتی در کجا جاریست؟ در ایرانویج. [منطقهٔ آتشکدهٔ آذرگشنسب قدیمی، کایین گبه]
٥- ایرانویج در کجاست؟ در آتروپاتکان.
٦- آتروپاتکان کجاست؟ آذربایجان امروزی.
٧- اشو زرتشت در کدام بخش آتروپاتکان (آذربایجان) متولد شد؟ در بخش کوه اسنونت [سهند] و دریاچه چئچسته [ارومیه]، [مراغه یا] رضائیه امروزی.
٨- در کدام روستای [مراغه یا اردبیل] ارومیه (رضائیه) متولد شده؟ در روستای آموی یا آمل (در واقع اردبیل که در عهد اسلامی محل نزول اوستا بر زرتشت گمان میشد)."
بی جهت نیست که در کتب پهلوی محل همپرسگیهای زرتشت با امشاسپندان با کوههای سهند و سبلان پیوسته است:
مکان همپرسگیهای زرتشت با امشاسپندان در کوه اسنوند (سهند)، کنار رود دارجه، کنار رود دائیتی، کنار رود آریخشان (صافی چای) [که زرتشت برای تشریفات هوم از آن آب برداشت] و چشمه خانیک اسنوند (گوران بلاغی سهند) جملگی در شهرستان مراغه واقع هستند. به همین خاطر اطراف کوه سهند به خصوص شهرستان مراغه در عهد ساسانیان ایرانویج (ایران اصلی) خوانده میشد. از مکانهای همپرسگی زرتشت با امشاسپندان تنها توجان (اوجان، بوستان آباد)، میوان (مهربان) از روستاهای سرای (سراب) و کوه هوگرو آسیند (سبلان) خارج از شهرستان مراغه هستند.
چنانکه اشاره شد مأموریت تحقیقی شخصی دکتر جیوانجی جمشید جی مودی با وارد کردن نامهای آموی (آمل، منظور اردبیل) در کتاب پهلوی شهرستانهای ایران و مطابق دانستن آن با ارومیه که به اعتبار گفتهٔ یاقوت حموی در عهد اعراب به همراه کوه اسنوند با زادگاه زرتشت ربط داده میشد، و یکی نگرفتن اسنوند با کوه سهند، با شکست قطعی مواجه شد.
امّا مطابق استاد پورداود، جغرافی نویسان عهد اعراب راجع به آتشکده آذرگشنسب قدیمی در دامنهٔ جنوب شرقی کوه اسنوند (سهند) و زادگاه زرتشت مطالبی نوشته اند و ضمن آنها در اطراف مراغه از شهرهایی به نام جزنق (در جوار مراغه) و گزنا در شش فرسخی مراغه سخن رانده اند: جزنق (پادگان کوچک) مطابق روستای کوچک علمدار در هشت کیلومتری جنوب شرقی مراغه و آتشکدهٔ قدیمی آذرگشنسب قدیمی آن، مطابق زیارتگاه مخروبهٔ کایین گبه (معبد شاهی) است و شهر گزنا (پادگان نظامی بزرگ) مطابق عجبشیر (عجب شهر، دژ روئین، دژ با شکوه و بُهت آور) است.
در سمت شسپیگان (محل مرغزاری، مراغه، محل نگهداری اوستا) و جزنق (علمدار) پنج محل باستانی دیگر در رابطه با زرتشت و اوستا وجود داشته است: گنج شیچیکان (یک محل دیگر نگهداری اوستا، روستای چیکان که سال ۱۳۴۸ دو مُهر اوستایی در سنگ رستی از زیربنای مسجد آن پیدا شده است) و دژ هراک (محل محافظتی، واقع بر تپهٔ دراز و بلند طاقدیسی در جوار روستای هرق) که دژ زادگاه زرتشت بوده است و غار گرگان (گرگ کُهُللَر، قیرخ کُهُللَر) در کنار روستای مغانجیق که غار نزدیک محل زادگاه زرتشت بوده است. بعلاوه در آن سمت، غار مهری ورجوی و غار کبوتر که با هنگ افراسیاب (مسکن و غار محل دستگیری مادیای اسکیتی) مطابقت دارند:
داستان غافلگیر شدن و دستگیر و کشته شدن مادیای اسکیتی (قراخان=خان بزرگ، افراسیاب تورانی) در این ابیات شاهنامه به یادگار مانده است:
شب تیره چون روی زنگی سیاه
کس آمد ز گستهم نوذر به شاه
که شاه جهان جاودان زنده باد
مه ما بازگشتیم پیروز و شاد
بدان نامداران افراسیاب
رسیدیم ناگه بهنگام خواب
ازیشان سواری طلایه نبود
کی را ز اندیشه مایه نبود
چو بیدار گشتند زیشان سران
کشیدیم شمشیر و گرز گران
چو شب روز شد جز قراخان نماند
ز مردان ایشان فراوان نماند
همه دشت زیشان سرون و سرست
زمین بستر و خاکشان چادر است
مطابق ارت یشت اوستا زرتشت در هنگام این نبرد بین نوذریان و تورانیان کودک بوده و خود را زیر گله پنهان کرده بود.
سپیتمه (لهراسب، هوم عابد) پدر سپیتاک سپیتمان (زرتشت سپیتمان) حاکم این نواحی به همراهی کیاخسار (هوخشتره، کیخسرو)، مادیا، جهانگشای اسکیتی (افراسیاب) را که در سمت زیویه و تخت سلیمان مسکن داشت به میهمانی شامی به خانهٔ خود در جنوب مراغه دعوت کرده و شب هنگام ایرانیان مادی و پارسی توسط گستهم نوذری (آریارمن پارسی) شبیخون زده و مادیای اسکیتی (افراسیاب تورانی) رهبر سکائیان هندو اروپایی (گرگرها) و آلتایی تبار (خزر) در شمال قفقاز و برخی رهبران دیگر اسکیتان را کشته یا دستگیر و اعدام می کنند.
سپیتمه لهراسب به احتمال زیاد پیشتر از آن به مقام دامادی آستیاگ (آژدهاک، آخروره) پسر کیاخسار (کیخسرو) رسیده بود و نتیجه این ازدواج دو پسر به نامهای مگابرن ویشتاسپ (فرورتیش تیگران، ارجاسپ، پادشاه ارمنستان و کردستان، بعد در عهد کوروش پادشاه گرگان) و سپیتاک سپیتمان (پادشاه رغه/ری، بعد در عهد پدر خوانده اش کوروش پادشاه دربیکان سمت بلخ) میگردد. زرتشت (زرتوشترا، دارندهٔ بشارت زرین، مترادف نَبو بابلیها) در اساس لقبی بر سپیتاک سپیتمان بوده است که دخمه اش با تصویر بلند قامتش در روستای سکاوند هرسین باقی مانده است.
نَبو (نبی قرون بعد) در اساس به معانی «نامیدن و اعلان کردن» و «درخشان» است. در مجموع بشارت زرین و درخشان دهنده که مترادف زرتوشترا (زرتشت) ایرانیان است. نبو حامی دبیران و خدای حکمت، یاور و وزیر «مردوک» خدای بابل (صاحب اژدهای سگسان موشهوشو) است که این خود با نام ویشتاسپ (ویشتَ- سپَ، در معنی دارندهٔ سگ وحشی) مخدوم زرتشت همخوانی دارد.
نتیجه گیری:
سپیتاک سپیتمان (زرتشت) زادهٔ کوه سهند، حاکم ری، بعد حاکم بلخ (محل شکوفایی فرهنگی وی به زرتشت و بودا) بوده و طبق کتسیاس، وی از آنجا تحت رهبری کوروش (فریدون) و پسرش بردیه (وهیزداته) بر امور درهٔ سند (هند) نظارت می نمود. او سر انجام در مقام نائب السلطنهٔ کمبوجیه و بردیه در قصبهٔ سیکایااوائوتی (سکاوند) در کودتای داریوش (سپنتداته ویشتاسپان، جاماسپ روایات ملی) تحت نام گائوماته بردیه (سروددان دینی تنومند، زریادر/زریر) کشته شده است. هرتسفلد و هاروی کرافت نیز سپیتاک سپیتمان (گائوماته= سروددان دینی) را مطابق زرتشت سپیتمان و گوتمه بودای بلخ دانسته اند.
منابع عمده:
رسالهٔ زادبوم زرتشت، تألیف دکتر جیوانجی جمشید جی مودی، ترجمهٔ رشید شهمردان، یسنا ۱و ۲، یشتها ۱و ۲ تألیف ابراهیم پورداود. پرسیکا تألیف کتسیاس.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر