سه‌شنبه، اردیبهشت ۰۵، ۱۴۰۲

مطابقت عمالیق با کیمریان کپادوکیه (زازاکها)

نام عمالیق تورات به صورت اَمالیک در زبانهای سامی به معنی مردم بدون شاه و سرور است. هرودوت ضمن یک خبر اسطوره ای، نام و نشان کیمریان را شاه مردگان و بی سروران آورده است و طبق فرگرد اول وندیداد مردمی به نام تئوژیه (منسوبین به اژدها) که در سرچشمهٔ رود رنگها (دجله) زندگی می کنند سر و بزرگ (فرمانروا) ندارند. معنی نام قوم عمالیق (اَ-مالک، بدون شاه) نیز همین است که در تورات از اولاد عیسو (پشم آلو) به شمار رفته اند که این خود مطابق توگدامهٔ کیمری (مخلوق پشمالوی کیمری، اغریرث اوستا، متّصف به تخمهٔ اژدهای تیامات) است که به دست مادیای اسکیتی (افراسیاب، یوزارسف) در کیلیکیه کشته شده است:
त्वग्ज n. tvagja hairs on the body
dAma: creature
نظر به توتم مار در کردستان قدیم نام اوستایی تئوژیه این مردم از تئو-ژیه یعنی اَژدهای نیرومند (سمبل خدایگانی و توتمی مار شکل کیمریان) گرفته شده است. این مردم، اسلاف زازاک ها به نظر می رسند:
तवस् adj. tava[s] (tau) strong
शय m. zaya snake
چون نام سرزمین دیلمان (دیلم-ان) در خبر کتاب پهلوی بندهش که در سر چشمهٔ رود دجله نشان داده شده، اشاره به نام و نشان سرزمین ستروخاتها (کیمریان دارای کلاهخود دراز) یا همان ناحیهٔ کنونی دیملی ها/زازاک ها (دارندگان کلاهخود مخروطی دراز) است:
डाल DAla branch (long hat)
ama: strong
za: strong
शाखा f. zAkhA branch (long hat)
بر این اساس نام سکا (شکه) هم اشاره به کلاهخود مخروطی بلند و شاخ شکل سکاها داشته است.
معنی نام اقوام کیمری اشکناز (اسکیت، سکا)، ریفات و توگرمه در تورات
نام اشکناز (اسکیت، سکا) را میشود به معنی دارندگان توتم بزکوهی (شکه) گرفت. نام ریفات تورات به معنی کُشنده با نامهای کیمریان (گرامی دارندگان "مار= کشنده") و مردان و ماریان (کشندگان) در سمت کردستان همخوانی دارد:
ऋफति{ऋफ्} verb 6 Rphati[Rph] kill
نام توگرمهٔ تورات به معنی دارندگان شمشیر با کیمریان سمت ارمنستان کوچک مطابقت دارد:
तेज m. teja sharpness
ईर्म m. irma arm
نام کیمریها به عنوان مردم کپادوکیه (کت پتوکه، منسوب به گرازان) در اسطورهٔ شاهنامه ای دفع حملهٔ گرازان به آرمانیان (ارامنه) توسط بیژن به معنی گرازان یاد شده است که نواحی مجاور و دوردست خود را غارت میکرده اند. بعید است از گرازان مردم آرام گرجی (زیبا چهرگان) مراد شده باشند:
कथापयति{कथापय} verb kathApayati [kathApaya] relate
आखु m. Akhu hog
ریشهٔ نام عمالیق (بی سروران) مردم شاه اجاجی (دارای کلاهخود بلند) در زبانهای سامی:
ai (a)
[Humanities → Language]
1) not ; 2) OAkk,OA,OB,MB : (vetitive particle before preterit) : may (the subject) not ... ; 3) OA : (before stative perfect = emphasis in denial) , ai addin : I certainly did not give , I positively did not give ; 4) OA : (double negation with second person with preterit = strong positive exhortation) : definitely , (subject) shall (?) ; 5) OB,MB : no ! (usually before a vocative) ; 6) EA : no ! (before a prohibition) ;
Variants : â, ē, ya
malku (n.)
[Government]
prince, king
Cf. malāku
Variants : maliḫu, maliku
Comparison with other Semitic languages :
Proto-Semitic : *malk
Arabic : malik
مَلِك Syriac : malkā
ܡܰܠܟ݁ܳܐ Hebrew : melek̇ מֶלֶךְ
Ugaritic : malku.
در منابع مربوطهٔ حاضر چنین اطلاعاتی از کیمریان جمع آوری کرده اند:
کیمِری‌ها (به یونانی کیمریان، در آشوری:Gimirri)، از مردمان کوچ نشین و سوارکار جهان باستان بودند. بر پایه نوشته‌های هرودوت خاستگاه اینان شمال قفقاز و دریای سیاه (روسیه و اوکراین کنونی) بوده‌است و میان سده‌های هشتم و هفتم پیش از زایش مسیح در آن سامان می‌زیسته‌اند.بر پایه نوشته‌های آشوری آنان نخستین بار در سال ۷۱۴ (پیش از میلاد) در آذربایجان و کردستان جای گرفته‌اند.
هرودوت نام کیمری (مارپرست، به قول آشوریان از تبار تیامات اژدها) را به معنی عامیانه آن توده مردم بدون شاه ([ کاوی = کی = شاه] کی - مری، یعنی آنان که شاهانشان کشته شده) آورده است. این معنی حتّی به نویسندگان بخش وندیداد اوستا رسیده بوده که در آنجا این مردم را تحت نام تئوژیه (منسوبین به مار نیرومند) قوم بدون سرور معرفی نموده اند. مطابق منابع کهن آشوری و یونانی کیمریان اعم از سکاییان کردوخی و کیمریان کپادوکی رعایای سکاییان پادشاهی شمال دریای سیاه یعنی اسکیتان (تورانیان سلطنتی) به شمار می آمده اند و در اثر فشار همینان از سرزمینهای خود درشمال دریای سیاه به کوهستانهای شمال عراق و کوهستان زاگروس و کپادوکیهً آناطولی مهاجرت نموده اند.
خاستگاه خاستگاه راستین آنها سمت شمال قفقاز آمده است، مسلم می‌نماید که از تبار هند و اروپایی بوده باشند و زبانشان هم از شاخهٔ زبان‌های ایرانی بوده‌است. آنها به سکاها از دید زبان و فرهنگ بسیار نزدیک بوده‌اند و برخی هردوی اینان را یکی پنداشته‌اند چه که در منابع خاوری که مهمترینشان سنگ‌نبشته بیستون است این دو را یکی دانسته‌اند. همچنین آنها را از تبار آریایی می‌دانند.
سرزمین کیمریان
برپایه کاوشهای باستانشناسی و نوشته‌های یونانیان آنها پیش از سکاها به آسیا رسیده‌اند و سکاها در آینده جای ایشان را در سرزمینشان گرفته‌اند. امروزه کاوشهای باستانشناسی‌ در شمال دریای سیاه و قفقاز انجام گرفته‌است، گفته میشود در اوکراین چیزهایی را مربوط به کیمریان یافته‌اند.
گزارش های تاریخی
نخستین سند تاریخی از کیمریان در سالنامه های آشوری سال ۷۱۴ ق.م پدیدار می شود. این سالنامه ها شرح می دهند که چگونه مردمانی که آشوریان ایشان را «گیمیری» می نامیدند به نیروهای سارگن دوّم در شکست دادن پادشاه اورارتو یاری رساندند. کیمریان در زبان گرجی نیز «گیمیری» نامیده می شوند. به گفته تاریخ نگاران گرجی، کیمریان، پس از تسخیر کولخیس و ایبری، نقش با نفوذی را در گشترش تمدن آن دو ناحیه بازی کردند. در زبان گرجی امروزی، واژه «پهلوان»، «gmiri» خوانده می شود که برآمدی است از واژه «گیمیری».
در کهن ترین منابع یونانی، یعنی ادیسه هومر، قهرمان داستان، از جزیره افسانه ای «ائه»، به کشور افسانه ای «تاریکی»، در «مرز اقیانوسی که در ژرفا جاریست» گام می نهد. «آنجا شهر و مردمان کیمریان بود و همیشه تاریکی و ابر آن را فراگرفته بود و هرگز خورشید درخشنده به ایشان نگاه نمی کند».
از آنچه در ادیسه آمده است می توان نتیجه گرفت که یونانیان، دورترین اقوام شمالی را «کیمری» می نامیدند و در ضمن آگاهی درستی از ایشان در دست نداشتند. استرابون بر این باور است که نگارنده ادیسه بر اثر دستبردهایی که کیمریان به آسیای نزدیک می زدند از وجود ایشان آگاهی بدست آورده بود.
در پایان سده ششم و در هنگامه سده پنجم قوم در کرانه شمالی دریای سیاه هیچ کیمری ای وجود نداشت. هرودوت (حدود ۴۴۰ ق.م) می گوید که کیمریان در زمان های کهن در کنار «بوسپور کیمری» (تنگه کرچ) می زیستند و به احتمال «سکاها» ایشان را از آنجا بیرون راندند و کیمریان به آسیای نزدیک کوچ کردند.
گزارش های جاسوسان آشوری از اورارتو - مربوط به سال های ۷۲۵ تا ۷۲۲ ق.م - کهن ترین اطلاعات را درباره کیمریان در اختیار ما می گذارد. جاسوسان آشور از شکست فاحشی که در طی لشکرکشی «روسای یکم» پادشاه اورارتو به کشور «گامریان» به وی وارد آمد سخن می گویند. گزیده ای از نامه شاهزاده جوان و پادشاه آینده آشور، «سناخریب»، به «سارگن دوم» شاه آشور، وی را از آشفتگی ها در اورارتو آگاه می سازد:
«به سرورم پادشاه، از خدمتگذار شما سناخریب. به امید آن که حال سرورم پادشاه خوب باشد. در سرزمین آشور اوضاع روبراه است... مردم اوکای به من خبر داده اند که "هنگامی که پادشاه مردم اورارتو به سرزمین گامیر [محل سکونت کیمریان] رفت، سپاهش با شکست کامل روبرو شد، و خود او و فرماندهان نواحی اش به اتفاق سربازانشان عقب رانده شده اند"».
و در گزارش دیگری می گوید:
«اخبار اورارتو - گزارش سابق که فرستادم... درست است [تأیید شده است]. قتل عام بزرگی در میان آن ها صورت گرفته است. اینک سرزمین او آرام است... نیروهای مستقر در هر دژ مرزی گزارش هایی نظیر این می فرستند».
خود سارگون دوم احتمال دارد در پیکار با کیمریان یا اسکیتان در سال ۷۰۵ ق.م کشته شده باشد. در سال ۶۷۹ - ۶۷۸ ق.م - به گفته تاریخ بابلی - کیمریان وارد خاک آشور شدند. اما «تئوشپا» پادشاه آنها، از «اسرحدون» شکست خورد. اما در همان سال به کیمریانی برمی خوریم که به عنوان سپاه مزدور به خدمت لشکر آشور در می آیند.
در حدود سال های ۶۷۶ تا ۶۷۴ ق.م، برپایه مدارک باستانی که به یاری منابع اورارتویی کشف گردیده است، کیمریان دولت فریگیه را که در مرک آسیای صغیر قرار داشت تارومار کردند. اتحاد میان «روسا-ی دوّم» پادشاه اورارتو و کیمریان موجب نگرانی زیاد دولت آشور گشت. در حدود سال ۶۶۰ ق.م، لیدی (در باختر آسیای صغیر) و تابال (در جنوب باختری ان) در برابر خطر کیمریان به آشور متوسل شدند. نزدیک سال ۶۵۴ ق.م، «گوگو» (یا گیگ) پادشاه لیدی در پیکار با کیمریان کشته شد و کیمریان موجب ویرانی بزرگی در لیدی، و پایتخت آن «سارد» شدند. با این حال اشغال لیدی توسط کیمریان کوتاه بود. و میان سال های ۶۳۷ تا ۶۲۶ ق.م توسط «آلیات دوّم» شاه لیدی، از آن سرزمین بیرون رانده شدند. این شکست پایانی بود بر قدرت کیمریان.
یک سده بعد، عبارت «گیمیری»، بعنوان ترجمه بابلی واژه «سکا» در زبان پارسی، در سنگ نبشته بیستون به کار گفته شد (ح. ۵۱۵ ق.م)، و سپس، دیگر چیزی از کیمریان در آسیای صغیر شنیده نشد و سرنوشت نهایی ایشان ناشناخته است. پنداشته می شود که در کپادوکیه، که به زبان ارمنی (گامیر» نامیده می شود) مقیم شده باشند.
به طوری که مشاهده می شود، حرکت کیمریان از شرق به غرب، می رساند که به ظاهر سکونت گاه آغازین ایشان در آسیا - قفقاز و شمال شرق آسیای کوچک - بوده است و سپس، به بخش های شمال باختری آن سرزمین رفته اند. گمان می رود که کیمریان مدتی نیز در آسیای کوچک فرمانروایی کرده باشند و تنها پس از سقوط ایشان در سال ۶۴۵ ق.م، حکومت آسیای صغیر به دست دولت «لیدی» افتاد.
یک گواه مشکوک نیز وجود دارد که کیمریان در سده هشتم ق.م در آذربایجان غربی و کردستان کنونی می زیستند. این، نامه ای است از طرف شخصی به نام «آراد-سین» بعنوان «منادی دولتی آشور» یا «سخنگوی دولت آشور» و به ظاهر مربوط است به زمان جنگ کیمریان با اورارتو در فاصله سال های ۷۲۰ تا ۷۱۴ ق.م. در این نامه نویسنده گزارش می دهد که پیشوای کیمریان از راه سرزمین [ماننا] (نام این سرزمین در متن اصلی نامه از میان رفته و تنها یک گمان است) وارد خاک اورارتو شدند.

هیچ نظری موجود نیست: