یکشنبه، اردیبهشت ۳۱، ۱۴۰۲
ریشهٔ چگال و چگالی
مطابق گفتهٔ سید احمد رضا قائم مقامی: «فرهنگستان اول در برابر dense فرنگی و کثیف عربی، به معنای متراکم، لغت چگال را برگزیده است. چگال را اعضای آن فرهنگستان در فرهنگهای لغت دیده بودهاند. به شکل چگالی در فرهنگهای لغت نبوده، ولی ساختی مطابق قاعده دارد.
چگال را فرهنگهای فارسی هند، یعنی جهانگیری و برهان و آنندراج و رشیدی، به چیز کثیف و سنگین و درهمفشرده معنی کردهاند و فرهنگهای اخیر ایرانی مانند انجمنآرا و فرنودسار هم آن را تکرار کردهاند. همین به لغتنامهٔ دهخدا و فرهنگهای معاصر راه یافته و غلط نیست. شاهد این لغت در لغتنامهٔ دهخدا از آنندراج و جهانگیری نقل شده است:
پیش طبعش گران هوای سبک
پیش حلمش سبک زمین چگال»
بن واژهٔ چگالی در واژهٔ چکیده (فشرده، مقاوم، گرز) هم محسوس است:
चकति{चक्} verb chakati[chak] resist
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۳ نظر:
سلام جناب کهلان
آیا شما واژگان فدق=بخور (چون در گیلان فگیر=بگیر) و توقند=قورت داد (در فسا) را میشناسید؟ (توق=دق=خوردن؟)
سپاسگزارم-مجید روهنده
با درود. فدک می تواند برگرفته پیت[اَک] در اوستایی به معنی خورش و خوراک باشد. تیخ در آذری بد خوردن و قورت دادن است. ممکن است تَوی-خ (خَد) باشد یعنی تند خوردن، دو کلمه از هم جدا به نظر می رسند.
شناساندن واژگان ایرانی کم آشنا و یا ناآشنا که در آذری به کار میروند، کاری بایسته-شایسته است و شما بدان چیرگی دارید. لطفا برخی از پستهای خود را به اینکار بگمارید.
مجید روهنده
ارسال یک نظر