شنبه، اردیبهشت ۳۰، ۱۴۰۲

معنی نام مادها و پارسها و اعضاء آنها

در اوستا و شاهنامه، کیانیان اصلی همان پادشاهان ماد، پیشدادیان فریدونی همان فرتریان پارسی خبر هرودوت (حاکمان پیشین، خاندان کوروش) و نوذریان (حاکمان نو، کیانیان فرعی) همان خاندان ویشتاسپ هخامنشی پارسی هستند.
معنی ماد:
با توجه به واژهٔ اوستایی مَئیدیه (مَئیذیه) به معنی درخور و شایسته و ملایم، نام ماد مترادف نام قبیلهٔ مادی آریزانتیان (قبیلهٔ نجبا) و واژهٔ معرّب عجم (اَجَم) است:
माध्य adj. mAdhya meet, fit, middle
आर्य adj. Arya noble
अजम ajama .—a (A Great, grand, noble.)
بی جهت نیست که در عهد ساسانی ماد کوچک (آذربایجان) با کوه سهند و آتشکدهٔ آذرگشنسب و دریاچهٔ چئچست (ارومیه)، ایرانویج (ایران اصلی) به شمار رفته است.
اعضاء اتحادیۀ قبایل ماد:
بوسیان (ثروتمندان، قبیلۀ مادی ناحیهٔ همدان)، پارتاکانیان (مردم کنار رودخانه، مردم اصفهان و کاشان)، ستروخاتیان (کلاهخود بلندان، سکاییان کردستان)، آریزانتیان (قبیلهٔ نجبا، مادهای حکومتی)، بودیان (ساگارتیان، گورانها، استادکاران) که حاکم لولوبیان (کلهرها) و کوتیان (لک ها) بوده اند، مغان (دانایان سرود سحر آمیز، مردم مادی بین ری و دریاچۀ ارومیه).
معنی نام پارس:
نام پارس با توجه به واژهٔ اوستایی و سکایی پَرِثَ (پرخاش کننده) و پارس (پلنگ) به معنی دارندگان توتم پلنگ و شیر به نظر می رسد. نقش شیر در درفش شهداد و از پوست شیر یا پلنگ بودن درفش کاویانی هخامنشی گواه آن است. یک گواه مهم در این باب ذکر نشدن نام پارس در اوستای مغان ماد است چون معنی شیر و پلنگ آن منسوب به موجودات شرور و اهریمنی میشده است. بعلاوه در روایت موسی خورنی، آژدهاک (آستیاگ) در رؤیایش کوروش (فریدون) را شیر سواری می بیند که به سوی او هجوم می آورد:
पर्ष adj. parSa violent, rough
اعضاء اتحادیهٔ قبایل پارس:
ساکنین باستانی خراسان و نواحی مجاور شمالی و شرق و غرب آن:
بنا به هرودوت چهار طایفهٔ چادرنشین اتحادیۀ قبایل پارس عبارتند از: دائی‌ها (داهه ها، داغ کننده ها یا منسوبین به مار)، مردها (آماردان، کشندگان، شکارچی ها)، دروپیک‌ها (دربیکان، دری ها، دارندگان برگ هئومه)، ساگارتی‌ها (ساگارتیان شرقی، استادان، مردم دانا و انجمنی).
این مردمان در کنار مردم شهر و روستانشین پانتالیان (مردم پارت، خراسان) در شمار اتحادیه قبایل پارس ساکنین خراسان و نواحی مجاور آن را از شمال و شرق و غرب تشکیل می داده اند. به غیر از پانتالیان (مردم سرزمین راه، پارت)، بقیۀ قبایل شهر و روستانشین اتحادیۀ قبایل پارس عبارت بودند: پاسارگادیان (دارندگان رمه های عالی، شبانکاره)، مارافیان (مردم مراتع، لرها)، ماسپیان (دارندگان سگان بزرگ، مردم ناحیۀ ایلام و کوتیان)، دروسیان (قوم کنار دریا، مردم درنگیانه، سیستان) و گرمانیان (کرمانیان، سنگ کنان).

۳ نظر:

ناشناس گفت...

سلام جناب کهلان
روز و روزگار خوش

آیا ممکنه که بیت (شعر دو مصرعی) با واژه بیست همریشه باشد (بی=دو)؟

ارادتمند مجید روهنده

Mofrad گفت...

با درود. بیتیَه در اوستائی به معنی دومین است. بر این اساس بِیت می تواند به معنی دارای دو مصرع باشد.

Mofrad گفت...

بی-ایت را در اوستایی می توان دوگانه و دوبخشی معنی کرد.