جمعه، خرداد ۲۶، ۱۴۰۲

معنی نام شهر میانه و هشترود

(The meanings of the names Meyaneh and Hashtroud regions)
نام میانه به لغت سنسکریت به معنی محل ملاقات یا محل به هم رسیدن رودخانه ها (شهرچایی و قرانقو و آیدوغموش) است. نام کهن دیگر آن یعنی گرمرود (دارای کثرت رودخانه ها) نشانگر این معنی دوم است:
ग्राम m. grAma multitude, community
نظر به اینکه مطابق تاریخ ماد دیاکونوف، دیاکو در این حوالی به سبب اتحاد با رؤسا پادشاه اورارتو و ایرانزو پادشاه ماننا توسط سارگون دوم آشوری دستگیر و به هامات سوریه تبعید شده است، لذا هگمتانه (محل تجمع) ابتدا نام میانه بوده بعد نام کیشه سو (همدان) شده است. هرودوت به صراحت مرکز حکمرانی دیاکو را اکباتان (هگمتانه) نامیده ولی آنرا با همان همدان (هگمتانهٔ ثانوی) یکی گرفته است:
मेलन n. meiana appointment
मेलन n. meiana gathering
मेलन n. meiana meeting
मेलन n. meiana meet
در کتیبه های آشوری در رابطه با اوپیته (اوپیس) پسر دیاکو که از اورارتو به سمت میانه باز گشته بود، نام میانه (مرکز) به صورت اوریاکو (وَریاکو، محل برگزیده، پایتخت) ذکر شده است:
वर्जक adj. varjaka exclusive of
کوی کوات (کیقباد) نام اوستایی دیائوکو
معنی محتمل نام دیائوکو به لغت اکدی:
نام دیائوکو را تقریباً به زبان اکدی- آسوری می توان تخت نشین شده توسط مردم گرفت یا همان پادشاهی که از جانب مردم انتخاب شده است و هردوت دیائوکو را پادشاهی می داند که توسط مردم انتخاب شده است:
du ' u (di ' u)
[Government]
throne-platform , a platform / podium / stage ;
uqu [ERIN2 : ]: people, population ; troops
نام مادی و اوستایی و شاهنامه ای وی کوی کوادَ (کیقباد)، پادشاه انتخابی در سمت رشته کوههای البرز بوده است:
क्व ind. kva in a certain place, king
दाय adj. dAya presenting
خود هیئت اوستایی دایاو- کو هم معنی شاه به جای آورده و نمایندگی کننده را می داده است. شکل دیوک نام دایائوکو، در خبر هرودت را می توان به صورت دهیو-یوک به معنی متحد کنندۀ کشور گرفت.
دیاکونوف مکان دیائوکو را اطراف میانه می داند. سارگون دوم آشوری حدود سال ۷۱۵ پیش از میلاد وی را از آنجا به هامات سوریه تبعید کرد. بعد از وی پسرش اوپیته/اوپیس که به گروگان نزد اورارتوییان بود، با چهار پسرش به مادای (میانه، اوریاکو) بر گشت و با هوخشتر امیر ناحیهٔ رودکها (حوضهٔ قیزیل اوزن) متحد شد ولی چون منطقه نا امن شد. با پسرانش به سوی کارکاشی (کاشان) رفت. همان که در اوستا نامش اپیوه (عزیز) پسر کیقباد نامیده شده است.
مطابق تاریخ ماد دیاکونوف آشوریان سمت شرق محل تلاقی رودخانه های قرانقوِ ناحیهٔ زیکرتو (هِشتَری) و قیزیل اوزن یعنی ناحیهٔ میانهٔ کنونی را بیشتر مادای می نامیده اند که بنا به استاد پورداود شکلی از مئیذیهٔ اوستایی به معنی میانه و مرکز است.
نام دیگر این منطقه زیکرتو (منسوب به ساگارتی ها) آمده است که این ساگارتی نام قبیلهٔ حکومتی مادها بوده است. نام قبیلۀ ساگارتی (نیاکان گورانها) را که در عهد داریوش در سمت اربیل قیام کرده بودند به معنی سنگ کن و غارنشین گرفته اند. (تاریخ ماد دیاکونوف صفحه67). ولی نامهای مترادف ساگارتی (اسگرتی) و ماد (مادو به اکدی) و مغ و گوران را جملگی می توان به معنی قوم متمرکز و انجمنی گرفت:
आसङ्ग m. AsaGga association
सङ्घ m. saGgha association
ऋतया ind. RtayA in the right manner
نام ایالت میّسی (مسو، پُرمیش) که در کتیبه های آشوری در شرق ولایات ماننا و شمال پارسوا و جوار دژی به نام زیرداکا (محل سرد، صائین دژ) یاد شده، ربطی با نامهای میانه و میاندوآب و میسیاندا (محل کناری، حوضهٔ سفلای قیزیل اوزن) ندارد:
मेष m. meSa sheep
میّسی/مسی نام باستانی گوجه قلعه (محل پرورش ستوران) و هِشتری (هشترود)
چون آشوریان دژ و منطقهٔ مهم و پر احشام سمت علیای رود زرینه رود (جغتو) به سمت گیزیل بوندا (رودک علیا، قیزیل اوزن) را با نام میّسی (محل دامها) یاد کرده اند که با گوجه قلعه (قلعهٔ نگهداری ستوران) در سمت صائین دژ (شاهین دژ) و تخت سلیمان (فراسپه، فناسپه، محل نگهداری اسبان فراوان) همخوانی دارد. آشوریان از آنجا به گیزیل بوندا (یعنی ناحیهٔ رودک علیا، سمت قیزیل اوزن) رفته اند.
شهر گزنا (گئوجنَ، محل ستوران) در عهد ساسانی در ۶ فرسخی مراغه (در واقع ۴۵ کیلومتری جنوب شرق آن) در محل دژ باستانی گویجه قلعه (گاو-جا دژ) کنونی در شهرستان چاراویماق قرار داشته است که در این عهد کنونی محل نگهداری حدود ۲۰۰۰۰۰ رأس دام به شمار آمده است.
معنی هِشتَری (هشترود):
نام هِشتری (هشترود) در رابطه با ناحیهٔ میّسی باستانی (محل پر میش) و گوجه قلعه (گاو-جا-دژ) به معنی محل نگهداری دامهای فراوان به نظر می رسد:
hasta: stable
rae: wealthy
hasta: stable
rud (raut) : wealthy
نام رودخانهٔ قرانقو آن هم به معنی محل آشامیدن دامها به نظر می آید:
गिरण n. giraNa swallowing, drinking
गु f. gu cow
نام ناحیۀ هِشتَری (هشترود) در نزهة القلوب حمدالله مستوفی ذکر شده است و نام مرکز آن سراسکند/سراذکند (روستای محل چادرنشینان) نیز به صورت کولسره/کور سرای در نوشته های قدیمی ذکر است: ابن حوقل در مورد کوره سره (قصبهٔ چادرنشینان، کولسره) میگوید: "قصری است با حصنی بزرگ که محوطه ای پهناور و روستایی بزرگ دارد و در آغاز هر ماه و نیز در اوقات معینی از سال بازارهایی در آنجا تشکیل میشود." یاقوت حموی در مورد کولسره میگوید: بین میانه و مراغه واقع است و گاهی صدهزار تا یک میلیون گوسفند در بازار آن معامله می شده است.

هیچ نظری موجود نیست: