سهشنبه، خرداد ۳۰، ۱۴۰۲
اتیمولوژی میز و میزان و ترازو
بعضی این واژه ها را مغولی و عربی و برخی دیگر ایرانی دانسته اند. واژهٔ اوستایی میثی (میتی) به معنی اندازه و پیمانه، آنها را ایرانی نشان میدهد. میثوَن در اوستایی معنی جفت و هماهنگ معنی میدهد. میث در میثمان (میهمان) هم معنی با هم بودن و هماهنگ و همنشین بودن را می دهد. بر این اساس میز (از ریشهٔ هندواروپایی مِد) هم به سبب تراز و هم اندازه بودن ارتفاع سطح بلند آن، بدان اطلاق شده است. ریشهٔ mensa لاتینی (میز) هم همان "mesa :plateau" از همان ریشهٔ هندواروپایی - med/me است. مَز اوستایی به معنی برجسته و بالا رفته و جادار معادل همین mesa در لاتین است. ممکن است ایرانیها آن را از رومیها گرفته و بومی کرده باشند:
مطابق دهخدا، میز: اسباب و ادوات مهمانی. (ناظم الاطباء). اسباب مهمانی را هم گفته اند. (برهان). اسباب ضیافت. (غیاث). مائده. اسباب سفره ٔ مهمانی. (یادداشت مؤلف). || کرسی را گویند که بر بالای آن طعام خورند. (برهان). کرسی باشد که بر بالای آن طعام گذارند و بر کرسی دیگرنشسته آن طعام را بخورند. (فرهنگ جهانگیری). کرسی که بر آن طعام نهاده می خورند. (برهان) (از ناظم الاطباء). کرسی که بر سر آن خوان گسترند و طعام نهند و خورند و اکنون متداول است و طعام و شراب را بر آن چیده و بر اطراف آن صندلیها نهاده بر آن نشینند و طعام خورند. (انجمن آرا) (آنندراج). خانی با پایه های بلند که بر آن طعام یا چای و جز آن نهند و خورند آنان که بر صندلی و کرسی نشسته اند. خانپایه. خوان. تشت خوان. شاید اصل این از کلمهٔ میزد (میه-اَزد، مواد غذایی پیش آورده) باشد. (یادداشت مؤلف).
ترازو هم به معنی خوب میزان و وزن کننده است:
तौल n. taula (taura) balance, weight
सु-•(su) good, well
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر